چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۵۵ - ۱۹ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۴۶۹۲
تئاتر شهر

همایون شجریان و سهراب پورناظری روایت‌گر عاشقانه شاهنامه

شاهنامه خوانی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
این روزها کاخ سعدآباد مهیا شده تا میزبان روایتی عاشقانه از فردوسی باشد؛ پروژه‌ای با نام «سی» که آن را کنسرت-نمایش می‌دانند. «سی» را آواز همایون شجریان، نوای ساز سهراب پورناظری و بازی صابر ابر، بهرام رادان، سحر دولتشاهی، دلنیا آرام، مهدی پاکدل، بانیپال شومون و حسین صوفیان پیش می‌برد.

به گزارش ایسنا، سهراب پورناظری می‌گوید: شاهنامه را بخوانید تا بدانید چه بر ما گذشت که نتوانستیم تاب بیاوریم و رستم و اسفندیار و زال و رودابه و سهراب را به روی صحنه کارمان کشاندیم.

 

در فضای باز کاخ سعد آباد، سمرقند، بخارا، بلخ، زابلستان، سیستان، خوارزم، هرات، سمنگان، آذرآبادگان، ری، بدخشان، نیمروز، تیسفون و مرو، گوشه‌ای را به خود اختصاص داده تا مخاطبان این اجرا را در خود جای دهند.

 

همایون می‌خواند «آغاز» را و آن، این است: «ساز بی‌تاب است این قصه شنیدن دارد/شرح این واقعه دیدن دارد/وقت، وقت سفری شیرین است/نقل ایران و کهن آیین است/قصه کوتاه کنم/نوبت قصه رودابه و زال است امشب/ خواب آسوده آسوده محال است امشب/ زال، پرورده سیمرغ فلک پیما/ که شود رستم از او پیدا/ در پی دیدن یار است...»

 

منجم (صابر ابر) وارد صحنه می‌شود که سی سال است تبعید شده... منجم می‌گوید «شاید امشب، آن شب عجیبان غریبان است، ماه امشب از آسمان به زمین می‌افتد...»

 

قصه با ورود زال (بهرام رادان) همراه می‌شود... زال به شوق وصال معشوقش رودابه (سحر دولتشاهی) که نواده ضحاک است قدم در راه گذاشته... این دو ندیده و از روی شنیده‌ها عاشق یکدیگر شدند... سیمرغ به هیچ پیغام زال برای یاری در این راه پاسخ نداده...

 

سهراب پورناظری همراه زال است، در قامت نشانه یا فرستاده‌ای از سیمرغ که با سازش به زبان این پرنده افسانه‌ای سخن می‌گوید فرزند سام را همراهی می‌کند.

 

زال بی‌تاب از نرسیدن است و شجریان می‌خواند: «هرچه کویت دورتر، دل تنگ‌تر، مشتاق‌تر/در طریق عشق‌بازان مشکل آسان کجا»

 

همایون باز هم آواز می‌خواند: « راه امشب می‌برد سویت مرا/می‌کشد در بند گیسویت مرا»

 

زال ناگهان درمی‌یابد به اقامتگاه رودابه رسیده است و او را صدا می‌زند، رودابه گیسوی خود را از بالای کاخ به پایین می‌آویزد تا نردبانی برای زال شود.

 

زال در تقلای بالا رفتن است و شجریان «با من صنما دل یک دله کن» و «دل سپرده‌ام من به روی تو/در دل من است آرزوی تو» سر می‌دهد.

 

پسر سام همچنان سعی می‌کند خود را به معشوقش برساند، اما با ورود پری (دلنیا آرام) و ادعاهایش، کابوس‌ها آغاز می‌شوند و تردیدها سر برمی‌آورند. زال رودابه‌ای دگر می‌بیند که می‌خواهد او را به بند بکشد.

 

«آهای خبردار»، «مرگ اسفندیار» و «ابر می‌بارد» نواخته و خوانده می‌شوند؛ رستم (مهدی پاکدل) و سهراب (حسین صوفیان) و اسفندیار (بانیپال شومون) به شهادت می‌آیند،ضرب زورخانه نواخته می‌شود و کابوس‌ها به نهایت هول می‌رسند.

 

زال و رودابه به آینده سفر می‌کنند، از کابوس‌شان وحشت می‌کنند، می‌خواهند بیدار شوند اما نوای ساز سیمرغ زبان می‌گوید تا کابوس‌ها به نهایت هول نرسند، این اتفاق رخ نخواهد داد.

 

نغمه ثمینی، (نویسنده پروژه سی) در این اثر فضای داستان شاهنامه را سورئال‌تر کرده و تردیدها را به جان عشق می‌اندازد؛ آن‌ها را از آینده بیم می‌دهد و می‌ترساندشان از کشتار... اما در نهایت عشق، عشق به ایران پیروز میدان شده و آغاز زندگی رستم، پایان قصه «سی» می‌شود.

 

ثمینی پیش از این اظهار کرده بود: «این کار یک بازخوانی کاملا آزاد از داستان‌هایی است که پایه آن به قوت خودش حفظ شده است.»

 

همانطور که سهراب پورناظری هم در مقدمه این اجرا گفته است: «روزی با "همایون" جان بودیم که خیال، ما را به سفری دور برد؛ به خانه‌ای که "فردوسی طوسی" در حال سپری کردن سی سال رنجش بود.

 

بعد به هم گفتیم " چه کسی جز یک عاشق نیروی آن را دارد گه از تمام هستی‌اش در راه حفظ فرهنگ سرزمینش بگذرد؟ از فرزند و همسر و دستمایه و سرمایه؟ از دار و ندار بگذرد تا به عشق‌اش برسد؟ و چه عشقی پاک‌تر از عشق به فرهنگ و سرزمینی که مادر فرهنگ‌ها و تمدن زادگاه اولین ملت بر روی کره خاک است؟»

 

همایون بازهم می‌خواند: «امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم/ مستیم بدان حد که ره خانه ندانیم/ در عشق تو از عاقله عقل برستیم/ جز حالت شوریده دیوانه ندانیم»

 

اما شجریان «ایران» را نیز می‌خواند: «ای در رگانم خون وطن/ای پرچمت ما را کفن/دور از تو بادا اهرمن/ایران من ایران من»

 

او ادامه می‌دهد: «در ظلمت تاریک شب، مرغ سحرخوان منی/ در حصر هم آزاده‌ای/ تنها تو ایران منی...»

 

همایون اوج می‌گیرد و همه با او همراه می‌شوند: « آوازه خوان شب شکن/ بار دگر فریاد کن/ ظلم ظالم جور صیاد/آشیانم داده بر باد/ ای خدا ای فلک ای طبیعت/ شام تاریک ما را سحر کن...»

 

پیش از این پورناظری در نشست خبری این پروژه درباره موسیقی «سی» توضیح داده بود: این موسیقی شامل موسیقی نواحی، سنتی و معاصر ایرانی به همراه موسیقی کلاسیک غربی است؛ درواقع از تمام پتانسیلی که به ذهن من می‌رسید برای اینکار استفاده شد و امیدوارم در نتیجه به جای همنشینی فیزیکی این موسیقی‌ها همنشینی شیمیایی اتفاق بیفتد.»

 

همایون شجریان نیز به خوبی از پسِ این پروژه برآمد و بار دیگر توانایی‌های آوازی خود را در زمینه‌های مختلف اثبات کرد. او و سهراب پورناظری در همکاری‌های اخیر خود توانسته‌اند تعداد زیادی از قشر جوان را به موسیقی خود علاقه‌مند کنند. حضور این دو در قالب کاراکترهای این اجرا و نه تنها به عنوان خواننده و نوازنده توانسته بود تا حد زیادی برای مخاطبان جذاب باشد و آن‌ها را برای دیدن ادامه اجرا مشتاق‌تر کند.

 

بهرام رادان به عنوان بازیگر سینما شناخته می‌شود، اما این‌بار اجرای زنده را در حضور بیش از ۳۰۰۰ نفر تجربه می‌کرد. رادان در سینما نشان داده حرفی برای گفتن دارد و به واسطه چهره و تیپش به یک ستاره تبدیل نشده، اما حضور او در اجرای «سی» بیانگر این بود که نیاز است بیش از این، خوی یک بازیگر تئاتر را بگیرد.

 

انتخاب کاخ ملت سعدآباد برای این رویداد با توجه به استفاده از تکنیک «ویدیومپینگ»، انتخاب مناسبی به نظر می‌رسید. این تکنیک که یکی از نقاط قوت این پروژه است، به شکل سه‌بعدی و بسیار خوب روی این ساختمان نقش بسته بود و دکور صحنه را شکل داده بود. برای اجرای این تکنیک از یک مدیر هلندی دعوت شده است.

 

به گزارش ایسنا، کنسرت-نمایش «سی» به نویسندگی نغمه ثمینی، کارگردانی علی‌اصغر دشتی، آهنگسازی سهراب پورناظری برگزار می‌شود. حمید نعمت‌الله (کارگردان) به عنوان مشاور این پروژه حضور دارد.

 

نوازندگان این اجرا سهراب پورناظری (تنبور، سه‌تار، کمانچه)، حسین رضایی‌نیا (دف، بندیر)، آزاد میرزاپور (تار)، نگار خارکن (کمانچه، صراحی)، آیین مشکاتیان (ضرب زورخانه، کوزه)، مهیار طریحی (سنتور)، حمید خوانساری (بربت)، آرین کشیشی (گیتار بیس)، خورشید دادبه (رباب)، شیده شکرآبی (چنگ) تشکیل می‌دهند. آنسامبل شهرزاد نیز شامل تینا جامه‌گرمی (ویولن)، یگانه حسینی‌نیا (ویولن)، نیلوفر سهی (ویولا) و نگار نوراد (ویولونسل) آن‎ها را همراهی می‌کنند.

 

مدیر پروژه این طرح تهمورس پورناظری و مدیر برگزاری آن محمد حسین توتونچیان است.

 

برگزاری این کنسرت-نمایش تا ۱۰ شهریورماه ادامه دارد. این گزارش مرتبط به اجرای ۱۸ مردادماه این پروژه در کاخ سعد آباد است.

 

 

 

 

 

 

  • 15
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش