جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۰:۰۱ - ۱۴ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۳۶۰۴
تئاتر شهر

به بهانه بیست و چهارمین دوره جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در همدان؛

جادوی صحنه برای بچه‌های ایران

بیست و چهارمین دوره جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در همدان,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

جشنواره تئاتر کودک و نوجوان برای به دست آوردن بیلان کاری برگزار می‌شود و کسی نگران میزان تأثیرگذاری جشنواره نیست. البته منظور من افراد دغدغه‌مند که با عشق در تئاتر کودک و نوجوان کار می‌کنند، نیست، اما مسئولان فقط جشنواره را برگزار می‌کنند تا این کار را انجام داده باشند و به نوعی آن را از سر خودشان باز کرده و بیلان کاری مربوط به دوره مدیریت‌شان را تحویل دهند.

 

نمایش‌هایی که در جشنواره روی صحنه می‌روند بر روند یک‌ساله تئاتر کودک و نوجوان تأثیر نمی‌گذارد؛ چراکه نمایش‌های تأثیرگذار در جشنواره اجرا نمی‌شود؛ زیرا کسانی که در جشنواره حضور دارند نمی‌توانند نمایش‌های دیگران را ببینند. آن‌ها یک روز قبل از اجرا به جشنواره می‌آیند و یک روز بعد از اجرا از جشنواره بیرون می‌روند؛ به ‌همین دلیل موفق نمی‌شوند دیگر نمایش‌های جشنواره را ببینند. من تقریبا در ۱۹ دوره از جشنواره تئاتر کودک و نوجوان شرکت کرده‌ام؛ وقتی نمایشی پنج جایزه در این فستیوال می‌گیرد باید تلاش شود در شهرهای مختلف هم روی صحنه برود، اما درواقع هیچ امکانی برای نمایش‌های موفق در جشنواره وجود ندارد.

 

همه برگزارکنندگان جشنواره زحمت زیادی می‌کشند؛ چه دوره‌ای که آقای رحماندوست دبیر جشنواره بود و چه دوره‌هایی که آقایان صالح‌پور و شهرام کرمی دبیر بودند و حالا که مریم کاظمی دبیر جشنواره است، زحمت زیادی برای آن کشیده شده است، اما توان و امکاناتِ در اختیار آن‌ها آن‌قدر زیاد نیست که بتوانند تصمیمات مهمی بگیرند؛ درواقع آن‌ها تصمیم‌گیرنده‌های اصلی نیستند. جشنواره با اجرای نمایش‌هایی که سال گذشته روی صحنه رفتند، برگزار می‌شود و درواقع کیفیت جشنواره را نمایش‌هایی تعیین می‌کنند که سال قبل اجرا شده‌اند. آیا مسئولانی که باید دوره بعدی را برگزار کنند از حالا به فکر این هستند که نمایش‌های بهتری روی صحنه برود و از لحاظ کیفی کارها را رصد می‌کنند تا سال آینده شاهد جشنواره باکیفیت‌تری باشیم؟

 

مدیران تئاتر کودک همیشه گفته‌اند بزرگ‌ترین معضل این گونه نمایشی نبود متن مناسبِ ایرانی است و ما این امکان را نداریم که متن درخور و شایسته تئاتر کودک و نوجوان داشته باشیم؛ همه این‌ها به خاطر آن است که دستمزد نویسندگی در تئاتر کودک و نوجوان بین دو تا پنج میلیون تومان است؛ درحالی‌که در تئا‌تر بزرگسال این رقم بین هفت تا هشت میلیون تومان است.

 

طبیعی است که نویسنده برای نوشتن متن کودک وقت نمی‌گذارد تا ۶ ماه بعد دو میلیون پول به او برسد و ترجیح می‌دهد وقت خود را صرف نوشتن نمایشنامه‌ای برای بزرگسالان کند. ما پیشنهاد برگزاری جشنواره نمایشنامه‌نویسی تئاتر کودک و نوجوان را با بودجه ۱۰۰میلیونی به مرکز هنرهای نمایشی ارائه دادیم. این میزان مبلغ زیادی برای برگزاری یک فستیوال نیست، اما آن‌ها حاضر نشدند چنین کاری انجام دهند؛ درحالی‌که با برگزاری فستیوال نمایشنامه‌نویسی می‌توانیم به متن‌های خوبی برسیم و حتی سفارش بدهیم که کارگردانان مهم این متن‌ها را روی صحنه ببرند.

 

در طول بیش از ۲۰ سال که از برگزاری جشنواره تئاتر کودک و نوجوان می‌گذرد، حتی یک سالن هم برای اجرای این نمایش‌ها ساخته نشده است؛ درصورتی‌که ظرفیت مخاطب تئاتر کودک و نوجوان ۱۸ میلیون نفر در کل کشور است و در همین تهران ۶ میلیون مخاطب برای این گروه نمایشی داریم که همه آن‌ها نمی‌توانند در تنها ‌سالنی که در تهران به کودک و نوجوان اختصاص داده شده است به تماشای نمایش‌ها بنشینند.

 

مخاطب کودک و نوجوان در قیاس با گذشته تفاوت زیادی کرده است و دیگر نمی‌توان بچه‌ها را گول زد. آن‌ها بسیار باهوش شده‌اند. دغدغه‌هایی که در گذشته برای سن نوجوان در نظر می‌گرفتیم حالا باید برای مخاطب کودک لحاظ کنیم و نمایش‌های کودک را با این دغدغه‌ها طراحی کرده و روی صحنه ببریم.

 

این تفاوت‌ها در قیاس با گذشته از لحاظ فرهنگی کاملا نمود دارد و مخاطب کودک و نوجوان بسیار باهوش‌تر از گذشته شده است.  بنابراین افرادی که وارد کار کودک می‌شوند باید تخصص آن را داشته باشند و براساس آگاهی، دانش و تجربه وارد این کار شوند؛ این در حالی است که هم‌اکنون در تمام ارگان‌ها و نهادهای دولتی بودجه‌های زیادی برای کار کودک و نوجوان صرف می‌شود، اما این بودجه‌ها به دست غیرمتخصصان می‌رسد.

 

تئاتر هنر اندیشه است و در تمام دنیا تئاتر را معیار پیشرفت جامعه قرار می‌دهند؛ یعنی محاسبه می‌کنند که در یک جامعه چه تعداد تماشاگر تئاتر وجود دارد و آن را تقسیم بر سازوکارهای اجتماعی و معیارهای جمعیتی می‌کنند. تئاتر تأثیرگذارترین رسانه دنیاست و مخاطب کودک و نوجوان تأثیرپذیرترین مخاطب است؛ پس وقتی تأثیرگذارترین رسانه مقابل تأثیرپذیرترین مخاطب قرار می‌گیرد، می‌تواند معجزه اتفاق بیفتد که جمعیتی را با خود همراه کند و تحت تأثیر قرار دهد. چون این تاثیرپذیری بالاست می‌توانیم با تئاتر کودک و نوجوان تئاتر آینده کشور را تغییر دهیم، اما جالب این‌جاست که ما به آن بی‌تفاوت هستیم و آموزش و پرورش تئاتر را به‌عنوان یک رسانه تأثیرگذار قبول ندارد.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

هنر همواره پیوند جدی و اساسی با رشد افراد و درمان آسیب‌های اجتماعی داشته است. هنر و ادبیات همیشه توانسته به رشد هیجانی ما کمک کند و راهی باشد برای این‌که بتوانیم به کیفیت رشد خود آگاه باشیم.

در حوزه ادبیات، شعر و در حوزه هنر، تئاتر نقش به‌مراتب بیشتری دارند. هنر درمانی و به‌ویژه تئاتر درمانی می‌تواند به ما کمک کند خشم را بشناسیم و بدانیم در مواقع خاص این خشم و عصبانیت از کجا نشئت می‌گیرد و راهی برای کنترل آن به‌دست بیاوریم.

 

این موضوع البته درباره تئاتر اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. تئاتر راهی است برای ابراز هیجانات و محلی است برای ارائه نقش‌های مختلف و تماشای مسیری که بسیاری افراد از آن عبور کرده‌اند و ما می‌توانیم شاهد آن باشیم.

این مسئله در دوران کودکی اهمیت بیشتری دارد چراکه این دوران شروعی است برای رشد شخصیت افراد و آن‌چه قرار است در آینده با آن در جامعه حضور داشته باشد. همه ما تجربه تئاتر بازی کردن را در دوران کودکی خود داریم.

وقتی خاله‌بازی می‌کنیم درواقع در حال پذیرفتن نقشی هستیم که فرسنگ‌ها از آن فاصله داریم. نقشی که به ما کمک می‌کند از دنیای کودکی فاصله بگیریم و وارد دنیای بزرگسالی شویم.

 

این مسئله زمانی پر رنگ می‌شود که بدانیم کودکان ما امروز به‌واسطه توسعه فناوری از بازی‌های گروهی محروم مانده‌اند و خاطره خاله‌بازی در ذهن نسل‌های گذشته باقی مانده است.

 

ما به واسطه تجربه یک‌بار زندگی‌کردن ناگزیریم خیلی از مسیرها را تجربه نکنیم.

 

درواقع زندگی به ما این امکان را نمی‌دهد که راه‌های مختلف را برویم و بدانیم چه مسیری می‌توانست درست باشد، اما تئاتر این امکان را به ما می‌دهد که از طریق پیگیری زندگی یک قهرمان، سرنوشتی را ببینیم که همیشه برای ما مجهول بوده است.

 

دیدن زندگی قهرمان این همذات‌پنداری را در ما ایجاد می‌کند که متوجه شویم اگر ما این زندگی را انتخاب می‌کردیم چه سرنوشتی می‌توانستیم داشته باشیم.

 

ما از دیدن نقش‌های دیگران به هیجان می‌آییم و این هیجانات هر یک در زندگی ما موثر خواهند بود. حالا فرض کنید برخی از این نقش‌ها را به کودکان بسپاریم و از آن‌ها بخواهیم که تجربه زیستی دیگری را داشته باشند و در نقش دیگری برای چند ساعت، زندگی را تجربه کنند. نقشی که ممکن است آن را دوست نداشته باشند، اما می‌توانند برای چند ساعت تجربه‌اش کنند.

 

با همه این حرف‌ها اما متاسفانه امروزه و در سیستم آموزش و پرورش ما مسئله اهمیت به ادبیات و تئاتر نادیده گرفته می‌شود. این دو حوزه می‌توانند راهی برای سنجیدن مسیر زندگی و انتخاب‌های درستی که هر شخصی با آن مواجه است باشند.

 

در سیستمی که هنوز همه‌چیز آن بر اساس کنکور پیش می‌رود و تست و آزمون می‌تواند آینده افراد را تعیین کند، مشخص است که تئاتر نمی‌تواند نقش مهمی داشته باشد.

 

بچه‌ها از همان روزی که وارد مدرسه می‌شوند مدام تلاش می‌کنند درس بخوانند تا آینده که با کنکور گره خورده است را به بهترین نحو به سرانجام برسانند.

 

آن‌ها زمان چندانی ندارند که با تئاتر به رشد شخصیتی مناسبی دست پیدا کنند چون از اول کودکی، موفقیت را قبولی در کنکور می‌دانند و از طرف دیگر اردوهای دانش‌آموزی کمتر به‌سمت دیدن تئاترهای کودکان می‌رود؛ البته در این مورد پژوهشی جدی صورت نگرفته، اما شواهد نشان می‌دهد آن‌طوری که باید به تئاتر کودکان اهمیت داده نمی‌شود؛ در صورتی‌که همین نمایش‌های یک‌ساعته می‌تواند تاثیری شگرف روی کودکان داشته باشد.

در حال حاضر روش‌های متنوعی برای رشد شخصیتی بچه‌ها وجود ندارد.

 

همه‌‌چیز در حد تئوری باقی مانده است و کمتر گروهی وارد فاز عملیاتی شده‌اند.

 

در صورتی‌که اگر به‌طور جدی به موضوع هنر اهمیت داده شود، مشخص می‌شود بچه‌هایی که پیوند اساسی با این موضوعات دارند توانسته‌اند مسئولیت‌پذیرتر باشند و ذهن خود را سازماندهی کنند. به‌همین دلیل است که در کشورهای پیشرفته موضوع تئاتر کودکان همیشه مورد بحث بوده است.

 

تئاتر چه برای کودکانی که خود را درگیر آن می‌دانند و در آن شرکت می‌کنند، چه برای کودکانی که تنها تماشاگر هستند به یک اندازه می‌تواند اهمیت داشته باشد.

 

 

asemandaily.ir
  • 13
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش