دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۲
۱۸:۲۰ - ۰۵ آبان ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۸۰۵۲۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

«جلال مقامی» صدای ماندگار دوبله درگذشت (+بیوگرافی جلال مقامی)

جلال مقامی,فوت جلال مقامی دوبلور
جلال مقامی ساعتی پیش بر اثر ایست قلبی چشم از جهان فرو بست.

به گزارش ایسنا، پیشکسوت بزرگ دوبلاژ ایران ساعتی پیش بر اثر ایست قلبی درگذشت.

صفحه رسمی دوبلاژ ایران با این این خبر درگذشت جلال مقامی را اعلام کرد.

امیر عطرچی و شهراد بانکی، هنرمندان دوبله، نیز در گفت‌وگوهایی با ایسنا صحت این خبر را تایید کرد.

جلال مقامی,فوت جلال مقامی دوبلور

جزئیات برگزاری مراسم تشییع پیگر زنده یاد جلال مقامی اعلام خواهد شد.

در احتمال‌های اولیه اعلام شد که مراسم و تشییع این هنرمند که بر اثر ناراحتی کلیوی به بیمارستان مراجعه کرده بود و همانجا درگذشت، صبح شنبه یا یکشنبه برگزار خواهد شد.

بیوگرافی جلال مقامی

استاد جلال مقامی در سال ۱۳۴۴ در ۲۴ سالگی با فیلم من مادرم اولین تجربه بازیگری خود را بدست آورد و تا شروع نقلاب اسلامی در ۴ کار سینمایی ایفای نقش کرد. وی بعد از انقلاب نیز در ۳ فیلم بازی کرد اما عمده شهرت وی به اجرای برنامه تلویزیونی دیدنی ها بود.

مقامی از سال ۱۳۶۲ در ۴۲ سالگی با اجرای برنامه تلویزیونی دیدنی ها به تلویزیون آمد و بمدت ۱۲ سال در روزهای جنگ و پس از آن در قاب تلویزیون های سیاه و سفید چهره متفاوتی به نمایش گذاشت.

جلال مقامی مدیریت دوبله‌ آثاری نظیر؛ «معصوم» (۱۳۷۷) و «تعقیب سایه‌ها» (۱۳۶۹)، را برعهده داشته‌است.

جلال مقامی,فوت جلال مقامی دوبلور

وی همچنین سرپرستی گویندگان آثاری نظیر؛ «لانه‌ی عقاب‌ها» (۱۳۷۸)، «خلبان» (۱۳۷۶)، «مرد نامرئی» (۱۳۷۴)، «سفر بخیر» (۱۳۷۳)، «هبوط» (۱۳۷۲)، «بدوک» (۱۳۷۰)، «آهوی وحشی» (۱۳۶۹)، «باد سرخ» (۱۳۶۷)، «شب حادثه» (۱۳۶۷)، «تشکیلات» (۱۳۶۵)، «گمشده (۱۳۶۴) و «قصه خیابان دراز» (۱۳۵۷)، را در کارنامه دارد.

جلال مقامی به‌جای شخصیت‌های سریال‌هایی نظیر؛ «لبه‌ی تاریکی» (ران کریون) با بازی باب پک، «ارتش سری» (سرگرد آروین برانت)، «پوآرو» (آرتور هستینگز/ دستیار پوآرو) با بازی هیو فریزر، «شرلوک هولمز» (دوبله اول/ دکتر واتسون)، «شرلوک هولمز» (دوبله دوم/ شرلوک هولمز) با بازی جرمی برت و «هشدار برای کبرا ۱۱» (سمیر) و راوی اصلی مجموعه مستند «شاهد عینی»، صداپیشگی کرده‌است.

وی همچنین به‌جای بازیگران فیلم‌هایی نظیر؛ «نیش»، «بوچ کسیدی»، «ساندنس کید» و «پابرهنه در پارک» با بازی رابرت ردفورد، «دکتر ژیواگو» و «لورنس عربستان» با بازی عمر شریف، «بانی و کلاید» و «شکوه علفزار» با بازی وارن بیتی، «بربادرفته» (اشلی) با بازی لزلی هاوارد، «شورش در کشتی بونتی» با بازی ریچارد هریس، «کابوی نیمه‌شب» با بازی داستین هافمن و «غزل» مسعود کیمیایی با بازی فرامرز قریبیان، صداپیشه بوده‌است.

مقامی در آثاری نظیر؛ «راز گل شب بو» (۱۳۷۲)، «گالان» (۱۳۶۹)، «زنگ اول» (۱۳۶۳)، «آلونک» (۱۳۴۷)، «گردباد زندگی» (۱۳۴۷)، «ایستگاه ترن» (۱۳۴۵) و «من مادرم» (۱۳۴۴)، به نقش‌آفرینی پرداخته‌است.

***

جلال مقامی؛ آن صدا کجا می‌رود؟

مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «شاید، هفت، هشت ماه دیگر رفته باشم. نباید این‌قدر دستم تنگ باشد». آن‌که این جمله را گفت و احتمال داد هفت هشت ماه دیگر شاید رفته باشد سه ماه و سه روز پس از آن و نه هفت هشت ماه بعد درگذشت. از جلال مقامی سخن می‌گوییم که امروز ۵ آبان ۱۴۰۱ خورشیدی چشم از جهان بست.

هر چند شهرت اصلی او به عنوان دوبلور و صداپیشه و سرپرست دوبلاژ بود اما در زمرۀ معدود صدا‌پیشگان بود که به خاطر برنامۀ تلویزیونی «دیدنی‌ها» در روزگاری که تلویزیون بیننده بسیار داشت و از شبکه‌های اجتماعی و اینترنت خبری نبود چهرۀ او هم برای مردم آشنا بود.

دوم مرداد - سه ماه و سه روز قبل- زادروز او بود و احسان نظام‌بکایی مسؤول روابط عمومی سریال در حال ساخت «سلمان فارسی» روایتی از دیدار با جلال مقامی منتشر کرد که موجب تأثر و تحسر فراوان شد. او نوشت: 

«‌استاد جلال مقامی امروز هشتادویک ساله می‌شود. چند روز قبل به دیدنش در مهرشهر کرج رفتم. دقایقی قبل از رسیدن حسین قرایی، مدیرکل روابط عمومی صداوسیما آنجا بودم. بیماری و کهولت تاثیری در صدای رسا و هوشمندی‌اش نداشت. مقامی حرفی ‌زد که دلم را به درد آورد: از غذایم می‌زنم تا دارو بخرم! گیج شده‌ام! مگر قرار است چقدر عمر کنم؟ شاید، هفت، هشت ماه دیگر رفته باشم. نباید اینقدر دستم تنگ باشد که آبروی هشتاد ساله‌ام برود."

متوجه شد ناراحت شده‌ام. فضا را عوض کرد. "اینها را برای جلب ترحم نگفتم! من اگر می‌توانستم کار کنم، محتاج نمی‌شدم! پیشنهاد برای دوبله دارم ولی خودم می‌دانم، نمی‌توانم. چرا کاری کنم که آبرویم برود. شاید صدایم به نقشی بخورد ولی مثل قدیم بر تارهای صوتی‌ام تسلط ندارم و شاید در حس نقش کوتاهی کنم. کاش مسئولان فرهنگی حواس‌شان به ما باشد تا شب، آشفته نخوابیم اما امیدم به خداست"

همان موقع در عصر‌ ایران یادداشتی منتشر شد و قصد تکرار آن موارد را نداریم چرا که حالا دیگر آسوده شده و نگران آبروی خود نیست. اما دو پرسش به ذهن آدم چنگ می‌زند: 

اول این که سرمایه های یک سازمان عریض و طویل به نام صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با بودجۀ سالانه ۵ هزار میلیارد تومان هنرمندان آن‌اند یا نه؟ اگر آری چرا تا از کار می‌افتند به حاشیه رانده می‌شوند؟ بسیاری البته قبل از آن که کار بیفتند و به دلایل دیگر از گردونه کنار گذاشته می‌شوند.

خود گفته بود: "بیش از دو سال است که خانه‌نشین شده‌ام و دیگر نمی‌توانم کار کنم... کسی حالم را نمی پرسد؛ البته انتظاری هم ندارم چون همه گرفتار هستند. از وقتی سکته کرده ام  انگار فراموش شده ام... کسی به دیدنم نمی آید، البته انتظاری هم ندارم، راه دور است و همه گرفتار هستند. خواسته ای ندارم. به هر حال کسی که دو سال کار نکرده طبیعی است که دستش پر نباشد. من نمی خواهم به کسی رو بیندازم و خودم را بشکنم که آهای آدم ها به من کمک کنید. به هر حال قسمت ما هم اینطور بوده و من از هیچکس انتظاری ندارم.»

او اما  ۶۳ سال برای تلویزیون، واحد دوبلاژ و رادیو کار کرده بود با صدا در آثاری چون «لورنس عربستان» به جای عمر شریف، «شرلوک هولمز»، «هشدار برای کبرا- ۱۱» به جای سمیر، «جزیره اسرارآمیز» به جای استیون لووات، «خانواده رابینسون» به جای ریچارد توماس، «ارتش سری» به جای مایکل کالور، «پیام یا الرساله- در ایران: محمد رسول‌الله» به جای نویل جیسون (‌در نقش جعفر ابن‌ابی‌طالب و مدیر دوبلاژ آن) شنیده‌ایم و در دهۀ ۶۰ و ۷۰ در قاب تلویزیون و در برنامۀ دیدنی‌ها هم می‌دیدیم. مرا البته نمی‌دانم چرا بیشتر به یاد مجموعه یا نقش «‌دکتر الیوت» می‌اندازد که آن قدر به آن اشاره نمی شود گاه گمان می کنم اشتباه گرفته‌ام.

پرسش دوم اما قدری فلسفی است و به کوتاه‌ترین و گویا‌ترین شکل در شعری از کیوان مهرگان بیان شده است:

پرسش این است:

زیبایی‌اش کجا می‌رود

گلی که پژمرده می‌شود

بر این سیاق می‌توان گفت هر قدر درگذشت او را به بیماری نسبت دهیم و این که «همه می‌میرند» و هنرمند و غیر هنرمند ندارد اما باز این پرسش باقی است: آن صدا کجا می‌رود؟

دربارۀ صدا البته به لطف فناوری امکان بقا و ماندگاری فراهم آمده و بر پایۀ شعر مشهور فروغ «‌تنها صداست که می‌ماند» اما مراد صدایی است که از آن حنجره و زنده شنیده می‌شد و این پرسش در پی هر مرگ سراغ آدم می‌آید و در هر مرگ آنچه غایب می‌شود نه جسم که مفاهیمی است که انسان به آنها معنی می‌دهد و از آنها معنی می‌پذیرد.

جلال مقامی,فوت جلال مقامی دوبلور

  • 15
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
درک لانسفورد شگفتی های زندگی درک لونسفورد: بیوگرافی یکی از برجسته ترین بدنسازان جهان

تاریخ تولد: ۱۴ می ۱۹۹۳

محل تولد: آمریکا

حرفه: بدنساز حرفه ای

قد: ۱۶۷/۵ سانتی متر

وزن: ۱۰۲ تا ۱۰۸ کیلوگرم

ادامه
حمید الدین بلخی حمید الدین بلخی، شاعر و نویسنده قرن ششم

ملیت: ایرانی

دوران زندگی: قرن ششم هجری قمری

حرفه: نویسنده، ادیت و شاعر ایرانی

اثر: مقامات حمیدی

درگذشت: ۵۵۹ هجری قمری

ادامه
بدیع الزمان جزری بدیع الزمان جزری، دانشمند مسلمان و پدر علم رباتیک

تاریخ تولد: ۱۱۳۶ میلادی

محل تولد: جزیره ابن عمر

حرفه: همه‌چیزدان، مخترع، ریاضی‌دان، صنعت‌گر و مهندس مکانیک

درگذشت: ۱۲۰۶ میلادی

آثار: الجامع بین العلم و العمل النافع فی صناعة الحیل

ادامه
بیوگرافی آماندا سایفرد آماندا سایفرد؛ از مدلینگ تا سینما و تلوزیون

تاریخ تولد: ۳ دسامبر ۱۹۸۵

محل تولد: آلن تاون، پنسیلوانیا

حرفه: بازیگر، خواننده، صداپیشه و مدل

آغاز فعالیت: ۲۰۰۰

تحصیلات: دیپلم

ادامه
عبدالله بن علی زندگینامه عبدالله بن علی فرزند امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ هجری قمری

نام پدر: امام علی (ع) 

نام مادر: ام البنین

وفات: ۶۱ هجری قمری در کربلا

از یاران: امام حسین (ع)

ادامه
ابوالقاسم زهراوی پدرعلم جراحی نوین؛ ابوالقاسم زهراوی

تاریخ تولد: ۹۳۶ هجری قمری

محل تولد: مدینة الزهراء اسپانیا

ملیت: اسپانیایی

حرفه: پزشک و جراح

شهرت: پدر جراحی مدرن

آثار: التصریف لمن عجر عن التالیف

ادامه
ایمان صفا بیوگرافی هنرمند مردمی؛ ایمان صفا

چکیده ای از بیوگرافی ایمان صفا:

نام کامل: ایمان صفا

تاریخ تولد: ۳۰ آذر ۱۳۶۲

محل تولد: تهران

حرفه: هنرپیشه، بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

تحصیلات: لیسانس هنر و معماری از دانشگاه آزاد تهران مرکز

ادامه
احمد شاه قاجار زندگینامه احمد شاه قاجار؛ آخرین پادشاه سلسله قاجاریه

تاریخ تولد: ۱۲ بهمن ۱۲۷۵

محل تولد: تبریز، آذربایجان غربی، ایران

سلطنت: ۲۵ تیر ۱۲۸۸ تا ۹ آبان ۱۳۰۴

پیشین: محمدعلی شاه

جانشین: رضا شاه، موسس حکومت پهلوی

درگذشت: ۹ اسفند ۱۳۰۸ در نویی سورسن، اودوسن، فرانسه

ادامه
جمال الدین عبدالرزاق جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، شاعر قرن ششم

زندگی: قرن ششم

محل تولد: اصفهان

حرفه: شاعر، حکیم 

آثار: دیوان اشعار به دو زبان فارسی و عربی

وفات: ۵۸۸ هجری قمری

مدفن: اصفهان

ادامه
دیالوگ ونزدی,دیالوگ سریال ونزدی,دیالوگ هایی از ونزدی

دیالوگ ونزدی ونزدی ( Wednesday) مجموعه ای تلویزیونی در ژانر کمدی، ترسناک، ماوراء طبیعی و داستان بلوغ است که بر اساس شخصیت ونزدی آدامز ساخته شده‌ است. جنا اورتگا در نقش ونزدی آدامز، یک دختر ۱۶ ساله که دارای قدرت‌های فرا حسی است. او به دلیل ایجاد شرارت در مدارس دیگر به آکادمی نِوِرمور فرستاده می‌شود. یکی از ویژگی های ونزدی این هست که به هیچ کسی اهمیت نمی دهد و نگرانی های دیگران برای او ارزشی نداره و بسیار حاضر جواب است. در ادامه این مقاله سرپوش  به معروف ترین دیالوگ های سریال ونزدی پرداخته ایم. دیالوگ معروف از ونزدی آدامز: آماتورهایی مثل شما آبروی گروگان گیری را میبرند. دیالوگ های سریال ونزدی: من فکر نمیکنم از همه بهترم، فقط اینکه از تو بهترم دیالوگ ونزدی  به دوستش: هر وقت حالم بهم خورد به تو فکر میکنم. دیالوگ هایی از ونزدی: من طوری رفتار می‌کنم که انگار مهم نیست اگر کسی من رو دوست نداشته باشه. در اعماق وجودم پنهانی از آن لذت می برم. دیالوگ هایی از ونزدی آدامز: من به انتقام باور دارم، معمولا هم خیلی گرم و با درد زیاد درستش می‌کنم. حاضرجوابی های ونزدی: دوست شما بودن باید با یک برچسب هشدار دهنده همراه باشد. دیالوگ های به یاد ماندی ونزدی آدامزی جالب ترین دیالوگ های ونزدی:  احساسات مساوی با ضعف است. دیالوگ هایی مشهور در سریال ونزدی: ونزدی دختر رویاهای شما نیست. او کابوس شماست. دیالوگ جذاب ونزدی: جالب ترین گیاهان در سایه رشد می کنند. پاسخ های ونزدی به دوستانش: من به بهشت یا جهنم اعتقاد ندارم، اما به انتقام اعتقاد دارم! دیالوگ مشهور ونزدی آدامز: هرکس کفش های پاشنه بلند را اختراع کرد، به وضوح یک شکنجه گر در کنارش بوده. دیالوگ های کاراکتر اصلی سریال ونزدی: تو دلیلی هستی که میفهمم چقدر ضروری است که هرگز خود را از دست ندهم. گردآوری: بخش هنر و سینما بیتوته

ویژه سرپوش