دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۵۹ - ۲۰ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۵۰۷۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

سلمان خان از ستاره‌شدن، شهرت و شکست می‌گوید

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,سلمان خان
سلمان خان ۴۵ دقیقه پس از زمانی که برای مصاحبه درخواست دادیم از راه می‌رسد و این استاندارد اوست. او واقعا سریع عمل می‌کند. اما در فیلم جدیدش که سومین فیلم تولیدی پس از «باجرانگی بهاجان» و «قهرمان» است- به نظر می‌رسد کمی کند شده باشد.

« Tubelight» فیلم هندی محصول ۲۰۱۷ درباره جنگ داخلی در هند ساخته کبیر خان است که بر مبنای فیلمنامه‌ای به قلم خودش شکل گرفته است. این فیلم را سلمان خان و کبیر خان به اتفاق تهیه کرده‌اند و داستان فیلم در باره جنگ داخلی هند در سال ۱۹۶۲ است و سلمان خان در آن در نقش اصلی بازی کرده که شخصیتی هندی را ارایه می‌کند. شاهرخ خان نیز در نقشی متفاوت و در شمایل یک جادوگر به نام گوگا پاشا ظاهر شده است. این فیلم اقتباسی از فیلم آمریکایی «پسر کوچک‌» محصول ۲۰۱۵ است. سلمان خان در این فیلم به دنبال برادرش است و معنای فیلم به فردی اطلاق می‌شود که خیلی کند است و در پاسخ دادن همواره باید کلی تلاش کند تا بتواند منظورش را ادا کند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,سلمان خان

 

 به نقل از تایم آف ایندیا، این فیلم که از ۲۳ ژوئن راهی پرده‌های سینماها شد در همان روز نخست اکرانش بیش از ۳٫۲ میلیون دلار آمریکا فروخت و شانزدهمین فیلم پرفروش هند در روز نخست شد. این فیلم در ۱۰ روز نخست اکرانش موفق شد تا به آمار فروش ۳۱ میلیون دلار آمریکا دست پیدا کئد که ۲۴ میلیون دلار آن از فروش در هند کسب شده است.

 

سلمان خان ۴۵ دقیقه پس از زمانی که برای مصاحبه درخواست دادیم از راه می‌رسد و این استاندارد اوست. او واقعا سریع عمل می‌کند. اما در فیلم جدیدش که سومین فیلم تولیدی پس از «باجرانگی بهاجان» و «قهرمان» است- به نظر می‌رسد کمی کند شده باشد. اما او کاملا سرحال و شاداب است و ما گفتگو با او را از جنبه‌های مختلف فیلم‌هایش و به ویژه نگاه او به ستاره بودن شروع می کنیم. توضیح این که این مصاحبه در آستانه اکران فیلم انجام شده است.

 

شما یک اجرای عالی داشته‌اید. از فیلم جدیدتان «Tubelight» چه انتظاری دارید؟

– نمی‌شود درباره هیچ فیلمی پیش از اکرانش حرف زد. ممکن است فیلمی در خارج از کشور اکران شود و فروش روزهای جمعه، شنبه ویکشنبه، یعنی اولین آخر هفته اکران فیلم به خاطر شهرت شما باشد. اما بهتر است به پاسخ واقعی به فیلم نگاه کرد که کلید موفقیت فیلم است. اگر فروش فیلم روز دوشنبه پایین بیاید و سه‌شنبه و چهارشنبه هم همین روند ادامه داشته باشد؛ تازه آن موقع هست که می‌فهمید فیلمتان چقدر موفق بوده. هیچ وقت نمی‌توانم بفهمم چطور بعضی‌ها می‌توانند با فروش سه روز اول درباره موفقیت فیلم اظهار نظر کنند. این طرز برخورد ریاضی‌مآبانه فراتر از درک من است.

 

چرا این را می گویید؟

– چون متغیرهای زیادی وجود دارد. این که کشور در فضایی صلح‌آمیز باشد و فضای کلی خوب باشد مهم است. ممکن است شما بخواهید با ۱۰ نفر به تماشای فیلم بروید اما وقتی فضا مناسب نباشد نمی‌روید. شاید از دست دوستتان هم ناراحت باشید و او با شما چپ افتاده باشد و آن وقت باز هم سینما نمی‌روید(می خندد)

 

ببینید در مورد فیلم ما «جی‌هو» چه اتفاقی پیش آمد: ما اجازه نداشتیم قیمت بلیت را در سه روزاول افزایش بدهیم. وقتی فیلم در این دوره خوب نفروخت، همه گفتند این یک شکست بود. اما چند ماه بعد وقتی مردم فیلم را در تلویزیون دیدند از آن خوششان آمد. یا شاید مردم وقتی ۹۵۰ روپیه برای بلیت فیلم می‌دهند قضاوت مثبتی برای آن داشته باشند حتی اگر فیلم چرند باشد، اما اگر پول کمی داده باشند، تمایل دارند درباره فیلم سخت‌تر قضاوت کنند!

 

بهترین تبلیغ برای یک فیلم چیست؟

– پوسترهایی که درون سینماها هست، تریلر فیلم، اطلاعاتی که در روزنامه‌ها منتشر می‌شود. هیچ چیز نمی‌تواند مانع تاثیر این تبلیغات شود. اینها همه عواملی هستند که مردم را به سینماها جلب می‌کنند. پوسترها و تریلر فیلم بهترین و ارزان‌ترین راه جلب مشتری است و می تواند به فاصله ۱۵ یا ۲۰ دقیقه مردم را به سینما بکشاند.

 

ما قبل‌ها از این راه‌ها برای معرفی فیلم‌مان استفاده نمی‌کردیم. در زمان ساخته شدن «Maine Pyar Kiya» (که اولین فیلم انفرادی سلمان خان بود و سال ۱۹۸۹ ساخته شد)، من فقط یک مصاحبه انجام دادم. هیچ شبکه خبری وجود نداشت و فیلم ۱۰۰ روز، ۲۰۰ روز و حتی چند سال روی اکران ماند . حالا بازار تجاری طوری شده که فیلم می‌تواند ۴ تا ۶ هفته روی پرده بماند. و همه اینها به خاطر شما خبرنگارهاست!

 

یعنی هنوز جمعه‌ که می‌شود نگران هستید؟

– بله، دلایل مختلفی هم دارم. وقتی قرارداد یک فیلم را امضا می‌کنی فکر می‌کنی که یک فیلم پرفروش حسابی می‌شود، اما به یک فاجعه بدل می‌شود. در حالی که حسابی برای این فیلم کار کرده‌ای و اعتماد به نفس خودت را از دست می‌دهی؛ درحالی که برای فیلم یا فیلم‌های دیگری هم داری کار می‌کنی. تو پایین می‌روی، سقوط می‌کنی و همه افرادی که دارند با تو کار می‌کنند را هم با خودت پایین می‌کشی و همه اینها باعث ناامید شدن بخشی از طرفدارانت می‌شود که از همه بدتر است.

 

این شکست هم بر تو اثر می گذارد هم بر آنها و این شبیه اتفاقی که در یک کار تجاری می‌افتد نیست چون آنجا شکست یا سود بخشی از بازی است. درنهایت، تنها کاری که می‌توانی بکنی این است که سعی کنی و سخت‌تر کار کنی تا در فیلم‌های دیگری که داری موفقیت بیشتری به دست بیاوری.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,سلمان خان

 

برای شما ۲۱ سال این مرحله طول کشید و هفت سال حتی یک مورد کاهش وعدم موفقیت نداشتید. آیا این به دلیل تاثیر پدر شما نبود(سلیم خان نویسنده) که برای امضای فیلم درست تصمیم می‌گرفت و دلایل عاطفی را درست شخصی می‌داد؟

– ببین، من هیچ وقت کاری را برای منافعش انجام ندادم. من از میان همه چیزهایی که به من پیشنهاد می‌شد، بهترین را انتخاب کردم؛ پروژه‌هایی که غالبا متوسط یا بد هم بینشان بود. خوشبختانه من از خانواده‌ای هستم که بیشترمان- از جمله پدرم، سهیل ومن- می‌توانیم بنویسیم، برای همین می‌توانیم کارگردان را بخواهیم و همه انرژی‌مان را بگذاریم و سعی کنیم که سکانس‌ها را بهتر کنیم و سعی کنیم تا آنجا که می‌توانیم کار بهتری ارایه کنیم.

 

امروز، من فیلمنامه‌های کاملی دارم که واقعا عالی هستند. و حتی سخت است که از میان آنها بخواهم انتخاب کنم که سراغ کدام کار بروم! این مرحله‌ای است که خیلی پیش نمی‌آید، چون فیلمنامه و گروه بازیگران است که همه کار را می‌کنند. در فیلم «باجرانگی» همه کاری که من کردم، راه رفتن بود، حمل آن دختر بچه بود و باز هم راه رفتن! در «Tubelight» نسبت عاطفی بالاتر است، برای همین هم کار در این فیلم خیلی سخت‌تر است. «سلطان» هم سخت بود. خدا رو شکر که توانستم هر کاری لازم بود برای آن فیلم انجام بدهم. من رباط هایم را برای آن فیلم پاره کردم و بخش‌های مختلف بدنم برای آن فیلم آسیب دید، زانویم کشیدگی پیدا کرد و مدتی زمان می‌برد تا کاملا درست شود.

 

و حالا در «Tiger Zinda Hai» من وقتی دارم می‌دوم شبیه یک احمق هستم ، از ساختمان‌ها بالا می‌پرم و لگد می‌زنم و گاهی حس می‌کنم زانویم دارد از کاسه درمی‌آید. خب در ۵۲ سالگی قرارداد بازی در فیلم «رمو دسوزا» را درباره رقصیدن امضا کرده‌ام، اما حلا دارم می‌فهمم که این رقص همه‌اش آکروباتیک و ژیمناستیک است. اما خب من به چالش های جدید نیاز دارم.

 

این حالا یک فاز درست است. اینکه بالا بروی و پایین بیایی. این فاز هم به سمت پایین می‌رود. اما می‌خواهم ببینم تا کی می‌توانم بالا بمانم و این موقعیت را حفظ کنم و تا آنجا که می‌شود بالاتر بروم. در هر حال نسل جدید هم باید نان و کره خودش را به دست بیاورد و همه ما باید از این بابت مطمئن باشیم( با خجالت می‌خندد)

 

همه شماها- امیر خان، شاهرخ خان، آکشای کومار و آجای دوان- چنین ستاره‌های افسانه‌ای شدید که بسیاری شماها را غیرقابل رقابت می‌بینند.

– این اشتباه است. من ستاره شدن راجش خانا را وقتی ۹ یا ۱۰ سالم بود دیدم. یک دهه بعد از آن ظهور کومار گوراو را دیدم. به عنوان یک بازیگر دیلیپ کومار یک بازیگر بی‌نظیر است. آمیتاب باچان، حتی امروز، هنوز هست و همیشه هست. ستاره‌های ما حتی ۱۰ درصد قدرت آنها نیست. حتی ۱۰ درصد هم نیست! ستاره‌بودن آنها باورنکردنی است.

 

آیا این سوپراستار بودن شما و همه چیزهایی که ذکر کردید بر نحوه اجرا و بازی شما تاثیر می‌گذارد؟

– بدترین چیزی که می‌توانی انجام بدهی این است که از خودت راضی باشی. این واقعا بدترین کار ممکن است. در هر قدم، باید فکر کنی، تا کجا بالا آمده‌ای؛ و چطور به اینجا رسیده‌ای؟ باید مثل فیلم اولت کار کنی و این صداقتی است که در هر شات از فیلم‌های من وجود دارد.

 

وقتی فیلم « Maine Pyar Kiya» را ۲۸ سال پیش بازی می‌کردم، لباس دادا، دستیار، تمرکز بر آجای کائول، گریم راجو- همه این چیزها به من نشان می‌دهد که چقدر بد بودم، این که چه کارهایی نباید می‌کردم و چیزهای دیگر. و بعد وقتی به سوراجی (کارگردان) این را گفتم، او تگاهی به من کرد و گفت: هیچ معلوم است داری چکار می‌کنی؟ باید از من پیروی کنی!

 

«دانگال» امیر خان بیش از ۱۰۰۰ کرور روپیه فقط در چین فروخت.

– آن کشور بزرگ است و بیش از۴۰ هزار سالن سینما دارد و جمعیت وسیعی هم دارد. بیشتر فیلم‌های هالیوود در آن کشور بیش از سه برابر کشور‌های دیگر فروش می‌کنند.

 

شما همزمان درگیر « Tubelight» با کبیر خان و «Tiger Zinda Hai» هم بودید که ادامه‌ای بر « Ek Tha Tiger» اوست و توسط کارگردان «سلطان» یعنی علی عباس ظفر ساخته شد. آیا اینها احساساتی متفاوت و عجیب برایتان ایجاد نمی‌کند؟‌

– نه اصلا، ابدا .

 

 

banifilm.ir
  • 18
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۹
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش