یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۳:۵۴ - ۰۲ دي ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۱۰۰۱۶۵
فیلم و سینمای جهان

۱۵ موجود جادویی فیلم‌های هری پاتر

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

در فیلم‌های هری پاتر با پسر یتیمی به نام هری آشنا می‌شویم که یک روز متوجه می‌شود جادوگر است و زندگی‌اش برای همیشه زیر و رو می‌شود. هری به مدرسه‌ی هاگوارتز که مخصوص آموزش سحر و جادو است می‌رود و در آنجا با دنیایی کاملا متفاوت آشنا می‌شود، دنیایی جادویی، شگفت‌انگیز و جذاب که در آن غیرقابل‌تصورترین اتفا‌ق‌ها هم ممکن است.

هری خیلی زود می‌فهمد که یکی از پلیدترین و قدرتمندترین جادوگرهای تمام دوران یعنی لرد ولدمورت به دنبال اوست تا جانش را بگیرد و بار دیگر ترس و وحشتی سراسری در دنیا برقرار کند. اما در کنار تمام این ماجراها و جادوگرها، موجودات شگفت‌انگیز بسیاری هم در دنیای هری پاتر حضور دارند.

در کتاب‌های هری پاتر با طیف وسیعی از موجودات عجیب و حیرت‌انگیز آشنا می‌شویم که هر کدام ویژگی‌های خاص خودش را دارد. اما در فیلم‌ها، سراغ تعدادی از آن‌ها رفته‌اند، چون زمان یک فیلم سینمایی محدود است و طبیعتا فرصتی برای به نمایش در آوردن تک‌تک این موجودات نیست. اما با این حال بعضی از به‌یادماندنی‌ترین و شگفت‌انگیزترین این موجودات را در فیلم‌های هری پاتر می‌بینیم. با ما همراه باشید تا نگاهی بیندازیم به ۱۵ موجود جادویی و شگفت‌انگیزی که در ۸ فیلم هری پاتر ظاهر شده‌اند.

۱۵. تک‌شاخ‌

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

تک‌شاخ‌ها مدت‌ها پیش از اینکه هری پاتر به دنیا معرفی شود و همه جا را تسخیر کند، بخشی از فرهنگ عامه بودند و در داستان‌های فانتزی متفاوتی آن‌ها را می‌دیدیم. در هر روایت، ویژگی‌های تازه‌ای از این موجودات خیالی می‌بینیم، اما یک سری مؤلفه‌های آن‌ها معمولا ثابت است و همیشه اسب‌هایی بزرگ هستند که روی پیشانی‌شان شاخی بیرون زده. در فیلم اول هری پاتر، ما تک‌شاخی را می‌بینیم که حسابی زخمی شده و در حال مرگ است.

در این بخش از فیلم، هری و دوستانش را برای تنبیه به جنگل ممنوعه و مرگ‌بار کنار هاگوارتز فرستاده‌اند، جنگلی مخوف سرشار از عنکبوت‌های وحشتناک و سنتورهای بدبین. در همین گیر و دار، هری در گوشه‌ای از جنگل ممنوعه با تصویر دلخراشی مواجه می‌شود؛ تک‌شاخی روی زمین افتاده و موجودی ترسناک و شنل‌پوش که صورتش پیدا نیست، مشغول مکیدن خون آن است.

بعدا می‌فهمیم که خون تک‌شاخ خاصیت جادویی دارد و جلو مرگ را می‌گیرد، اما با کشتن موجودی به زیبایی و خلوص تک‌شاخ، فرد مورد نظر نفرین می‌شود و شبیه یک مُرده‌ی متحرک زندگی خواهد کرد. بعدها و در کتاب‌های هری پاتر، هاگرید سر کلاس نگهداری از موجودات جادویی، چند کره‌ تک‌شاخ طلایی‌رنگ به بچه‌ها معرفی می‌کند و می‌گوید که آن‌ها وقتی دو سالشان شد، رنگ نقره‌ای به خودشان می‌گیرند. متأسفانه این تک‌شاخ‌هایی طلایی‌رنگ بامزه هیچ‌وقت در فیلم‌های هری پاتر ظاهر نشدند.

۱۴. سنتور

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

گروهی از سنتورها در جنگل ممنوعه‌ی کنار هاگوارتز زندگی می‌کنند و روابط نسبتا دوستانه‌ای با روبیوس هاگرید، شکاربان مدرسه دارند. اما این دوستی و رفاقتشان محدود به هاگرید است و نسبت به بقیه‌ دل خوشی ندارند و معمولا با دیدنشان ترش می‌کنند و حتی شاید حمله‌های خطرناکی علیه‌شان ترتیب دهند. سنتورها موجودات تودار و خشمگینی هستند که ترجیح می‌دهند کسی کاری به کارشان نداشته باشد و درگیر اتفاق‌های دنیای جادوگران نشوند.

اما استثناهایی هم بین این موجودات به چشم می‌خورد. در کتاب «هری پاتر و سنگ جادو» (Harry Potter and the Sorcerer’s Stone) وقتی آن موجود پلید و مهیب بعد از خوردن خون تک‌شاخ می‌خواهد به هری حمله کند، سنتوری به نام فیرنز او را نجات می‌دهد. هم‌نوعان فیرنز از اینکه او به کمک هری رفته و حتی او را پشت خودش سوار کرده حسابی شاکی می‌شوند. بحثی بین فیرنز و سایر سنتورها در می‌گیرد و سنتور در نهایت به آن‌ها می‌گوید که حاضر نیست گوشه‌ای بنشیند و بگذارد نیروی پلیدی پیروز شود و همه جا را بگیرد و ترجیح می‌دهد در چنین مواقعی، در کنار جادوگرها بایستد.

دفعه‌ی بعدی که سنتورها را می‌بینیم، در «هری پاتر و محفل ققنوس» (Harry Potter and the Order of the Phoenix) است. هاگرید که برادر نیمه‌غول/نیمه‌انسان خودش را در جنگل مخفی کرده، مشکلاتی را برای هری و رون و هرمیون به وجود می‌آورد. اما در نهایت این ماجرا به نفعشان تمام می‌شود. در بخش‌های پایانی، وقتی دلورس آمبریج، این ناظر نفرت‌انگیز وزارت سحر و جادو که هاگوارتز را مثل نازی‌ها اداره می‌کرد، به جنگل ممنوعه کشیده می‌شود تا به اصطلاح سلاح مخفی دامبلدور را ببیند، غافل از اینکه هرمیون برایش تله گذاشته و او را به آنجا کشانده تا از سر راهشان برداشته شود. در اینجاست که گروهی از سنتورها می‌آیند و به خاطر رفتار گستاخانه‌ی آمبریج حسابی عصبانی می‌شوند و او را با خودشان به اعماق جنگل می‌برند تا بلایی سرش بیاورند که هرگز فراموش نکند.

۱۳. فلافی

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

خیلی از موجودات جادویی دنیای هری پاتر با الهام از اسطوره‌های کهن خلق شده‌اند، اما بعضی‌ها ویژگی‌های خاص این دنیا را دارند و نمی‌توان نمونه‌های زیادی در آثار ادبی فانتزی گذشته برایشان پیدا کرد. یکی از این موجودات، فلافی است. سگ سه‌سر غول‌آسایی که در فیلم اول می‌بینیم و مسئول نگهبانی از ورودی جایی است که سنگ جادو در آن مخفی شده.

البته مشخص است که فلافی نسخه‌ای تلطیف‌شده از سگ عظیم و چندسری به نام سربروس است که در اسطوره‌های یونان حضور دارد. سربروس خادم هیدس و نگهبان دروازه‌های دنیای مردگان است و مراقبت می‌کند تا هیچ روحی از این دنیا فرار نکند. فلافی به‌ اندازه‌ی سربروس مهیب و بدذات نیست، در واقع حیوان خانگی هاگرید است که او به دامبلدور قرض داده تا نگهبان سنگ جادو باشد.

با اینکه فلافی با ظاهر مهیبش تأثیرگذار به نظر می‌رسد، ولی به خاطر نقطه‌ضعف عجیبی که دارد در جایگاه پایینی قرار گرفته. فلافی با شنیدن موسیقی خوابش می‌برد و در این زمینه هیچ کنترلی روی خودش ندارد. هر موسیقی و آهنگی هم باشد فرقی نمی‌کند، تا آن را می‌شنود خوابش می‌برد. فلافی در ادامه‌ی داستان‌های هری پاتر نقشی ایفا نکرد، که اتفاق عجیبی است چون پنج سال بعد و وقتی دراکو مالفوی انبوهی از مرگ‌خوارها را مخفیانه وارد مدرسه کرد، می‌توانست کلی به درد بخورد و مدرسه را نجات دهد.

۱۲. غول‌ غارنشین

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

در بخش‌های اولیه‌ی هری پاتر و سنگ جادو و پیش از آنکه هری عادت کند آخر هر سال تحصیلی با ولدمورت یا یکی از زیردست‌هایش درگیر شود، بیشتر نگرانی‌های او در اضطراب‌ امتحان‌های هاگوارتز و سروکله‌ زدن با اسنیپ خلاصه می‌شد.

اما وقتی در شب هالووین، پروفسور کوییرل فریادزنان از حضور یک غول غارنشین در مدرسه گفت و بیهوش شد، اوضاع هری تغییر کرد. بقیه‌ی بچه‌های هاگوارتز وحشت‌زده سمت خوابگاه‌های خودشان رفتند، اما هری و رون که می‌‌دانستند هرمیون دقیقا همان‌جایی است که غول غارنشین رفته، برای نجات او دست به کار شدند. اینگونه بود که یکی از جذاب‌ترین بخش‌های فیلم اول خلق شد و هری و رون و هرمیون با کمک هم یک غول غارنشین بزرگ را شکست دادند.

با اینکه این غول غارنشین حضور قدرتمند و تأثیرگذاری داشت و یکی از بزرگ‌ترین و درشت‌هیکل‌ترین دشمن‌هایی بود که هری با ‌آن‌ مواجه می‌شد، ولی با برخورد چماق خودش به سرش ناکار شد و در کل موجود احمقی بود.

۱۱. عنکبوت‌ غول‌آسا

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

یکی از مضمون‌های ثابت و همیشگی دنیای هری پاتر، عشق بی‌ حدوحصر هاگرید نسبت به موجودات خطرناک و عجیب‌وغریب است. هاگرید جانورهای خون‌خوار وحشتناکی را که بقیه را به هراس می‌اندازند، مثل حیوان خانگی دوست دارد. یکی از این موجودات، آراگوگ عنکبوت غول‌پیکر بود که با نام اکرومانتولا هم شناخته می‌شود. وقتی هاگرید در هاگوارتز درس می‌خواند، آراگوگ را مخفیانه بزرگ کرد بعدا هم برایش دردسر شد.

بعد از اینکه از وجود آراگوگ باخبر شدند، هاگرید را از مدرسه اخراج کردند و خیلی‌ها باورشان این بود که همین عنکبوت غول‌آسا مسبب مرگ دانش‌آموزهای دورگه‌ی هاگوارتز بوده و هیولای تالار اسرار در  واقع اوست. با اینکه آراگوگ این همه دردسر و مصیبت برای هاگرید ایجاد کرد،‌ او از علاقه‌اش دست نکشید و تا مدت‌ها بعد دوست او ماند. آراگوگ در جنگل ممنوعه و کنار لشکری از عنکبوت‌های شبیه خودش به زندگی ادامه داد.

آراگوگ عنکبوت باهوشی است که حتی می‌تواند با انسان‌ها صحبت کند، و همینش خیلی جذاب است. اما از طرف دیگر، او به رفاقت با هاگرید پشت می‌کند و تصمیم می‌گیرد هری و رون را طعمه‌ی فرزندانش کند. این عنکبوت‌ها بعدا و در نبرد نهایی هاگوارتز به کمک جادوگرها آمدند و با ارتش ولدمورت مبارزه کردند، برای همین می‌توانیم بگوییم به رستگاری رسیدند.

۱۰. موجودات زیر دریا

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

در قصه‌های فانتزی، معمولا با نسخه‌های زنانه‌ی این موجودات آشنا شده‌ایم که به آن‌ها پری دریایی می‌گویند. انواع گوناگونی از آن‌ها را در داستان‌های متفاوت دیده‌ایم، بعضی وقت‌ها ملوان‌ها و دریانوردها را وسوسه می‌کنند تا به اعماق دریا کشیده و کشته شوند، و گاهی وقت‌ها هم عاشق مردی روی زمین می‌شوند و به دنبال او در خشکی زندگی می‌کنند. اما موجودات دریایی در «هری پاتر و جام آتش» (Harry Potter and the Goblet of Fire) هیچ شباهتی با قصه‌های پریایی قدیم ندارند.

در دومین مسابقه از رقابت‌های سه جادوگر، هری و دیگر قهرمان‌ها به اعماق دریاچه‌ی هاگوارتز می‌روند تا افرادی را که بیشتر از همه دوست دارند نجات دهند، کسانی که با نیروی جادو بیهوش شده‌اند و در اعماق دریا نگهداری می‌شوند و تعدادی از موجودات دریا نگهبانشان هستند.

وقتی هری تلاش می‌کند که نه تنها رون بلکه بقیه‌ی زندانی‌های این رقابت را نجات دهد، موجودات دریایی او را تهدید می‌کنند. این ماجرا نزاعی بین هری و آن‌ها به وجود می‌آورد و در نهایت هری موفق می‌شد هم رون را نجات دهد و هم خواهر کوچک فلور دلاکور را. هری قوانین این مسابقه را زیر پا گذاشت اما همین موجودات دریایی درباره‌ی فداکاری او گفتند و باعث شدند تا او امتیاز لازم را بگیرد.

۹. اژدها

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

اژدهایان از جذاب‌ترین و مسحورکننده‌ترین موجودات خیالی داستان‌های فانتزی هستند که در بسیاری از قصه‌های معروف حضور دارند. اولین اژدهایی که هری و دوستانش با آن برخورد می‌کنند، در همان فیلم اول بود؛ بچه‌اژدهایی بامزه و دوست‌داشتنی به نام نوربرت که هاگرید برای نگهداری به کلبه‌اش آورد. نوربرت نقش زیادی در قصه ایفا نکرد و گویا تنها کارکردش این بود که هری و دوستانش را به تنبیه و جنگل ممنوعه برساند.

دومین برخورد هری پاتر با اژدها کاملا متفاوت بود و او را تا دوقدمی مرگ برد. در اولین مسابقه‌ی رقابت سه جادوگر، هری مقابل یک اژدهای شاخ‌دم مجاری قرار می‌گیرد، که گفته می‌شود خطرناک‌ترین اژدهای دنیاست. وقتی این اژدها را سرانجام می‌بینیم، می‌فهمیم که گفته‌های درباره‌ی آن بی‌راه نبوده و واقعا اژدهای خطرناک و مرگ‌باری است و هری را چندبار تا پای مرگ می‌کشاند.

دفعه‌ی بعدی و آخری که هری و دوستانش با یک اژدها رو در رو می‌شوند، در فیلم آخر است. هری و رون و هرمیون که می‌خواهند از گرینگوتز فرار کنند، سوار بر یک اژدهای نابینا می‌شوند و پروازکنان بیرون می‌آیند. این اژدها سالیان سال در اعماق بانک جادوگرها زجر کشیده و نور روز را ندیده بود، و هری و رون و هرمیون با فرارشان، او را هم از چنگال این تاریکی نجات می‌دهند.

۸. لولوخورخوره

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

همه‌ی موجودات جادویی با ابعاد و ابزارآلاتشان شناخته نمی‌شوند. بعضی‌ها مثل لولوخورخوره، با روح و روان قربانیانشان بازی می‌کنند. این موجود در «هری پاتر و زندانی آزکابان» (Harry Potter and the Prisoner of Azkaban) و اولین جلسه‌ی کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه پرفسور لوپین معرفی شد.

لولوخورخوره شکل و شمایل ثابی ندارد و در جاهای تاریک و گوشه‌ و کنارهای کوچک زندگی می‌کند. وقتی یک انسان مقابلش می‌ایستد، برای دفاع از خودش به شکل چیزی در می‌آید که آن انسان به‌خصوص بیشترین ترس و وحشت را ازش دارد. برای اینکه مقابل این موجود وحشت نکنید و کم نیاورید، به اراده‌ی محکمی نیاز دارید. هری که بیشتر از همه از دیوانه‌سازها وحشت دارد، وقتی مقابل این موجود قرار می‌گیرد آن را به شکل دیوانه‌ساز می‌بیند.

لولوخورخوره‌ها موجودات جذابی هستند، ولی نقش چندانی در قصه‌های هری پاتر ایفا نمی‌کنند و بیشتر ابزاری برای هری هستند تا سپر مدافع علیه دیوانه‌سازها را یاد بگیرد. این موجودات به‌رغم تهدید و وحشتی که ایجاد می‌کنند، ذاتا بدذات نیستند و صرفا می‌خواهند در گوشه‌ای زندگی خودشان را بکنند و کسی کاری به کارشان نداشته باشد.

۷. هیپوگریف

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

هیپوگریف‌ها ترکیبی از عقاب و اسب هستند، نیمی از بدنشان شبیه اسبی بزرگ است و نیمی دیگر شبیه عقابی غول‌پیکر. اما با وجود ظاهر تهدیدآمیزشان، بیشتر شبیه اسب‌ها رفتار می‌کنند و اگر راه و رسم رفتار با آن‌ها را بلد باشید، موجودات وفاداری برایتان خواهند بود.

باک‌بیک یا کج‌منقار هیپوگریفی است که در جلسه‌ی درس مراقبت از موجودات جادویی هاگرید به ما معرفی شد. این موجود خیلی زود محبوب دل همه‌ی ما شد چون به دراکو مالفوی از خودراضی حمله کرد. ولی متأسفانه همین حمله باعث شد تا وزارت سحر و جادو (تحت فشار و نفوذ پدر مالفوی) کج‌منقار را خطری برای جان دانش‌آموزها بداند و حکم نابودی‌اش را بدهد.

این اتفاق نقشی اساسی در خط داستانی هری پاتر و زندانی آزکابان ایفا می‌کرد. هری بعد از اینکه متوجه بی‌گناهی پدرخوانده‌اش سیریوس بلک می‌شد، با کمک هرمیون به گذشته سفر می‌کرد و جلوی کشته شدن کج‌منقار را می‌گرفت و در انتها هم سیریوس را سوار بر همین موجود دوست‌داشتنی فراری می‌داد.

۶. گرگینه‌

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

یک گرگینه در واقع انسانی است که زیر نور ماه کامل، به موجودی وحشتناک که ترکیبی است از انسان و گرگ تبدیل می‌شود. در دنیای هری پاتر، هم با داستان غم‌انگیز و تراژیک گرگینه‌ها آشنا می‌شویم و هم با تهدید و خطری که ایجاد می‌کنند. ریموس لوپین مرد شریف و دوست‌داشتنی و مهربانی است که از بد حادثه قربانی حمله‌ی یک گرگینه شده. از سوی دیگر شخصیتی پلید به نام فنریر گری‌بک را هم داریم که به مرگ‌خوارها کمک می‌کند و هیچ رحمی هم ندارد.

لوپین وقتی سن کمی داشت قربانی حمله‌ی یک گرگینه شد و همیشه می‌ترسید که تا آخر عمر در تنهایی و انزوا زندگی کند و همه او را پس بزنند. ولی به لطف دامبلدور و دوست‌هایش، او توانست رازش را حفظ کند و به زندگی طبیعی‌اش ادامه دهد. با این وجود، لوپین همیشه تهدیدی مرگ‌بار درون خودش می‌دید و همواره می‌ترسید که اگر ازدواج کند و بچه‌دار شود، این وضعیتش به فرزندش هم منتقل شود.

اما از سوی دیگر گری‌بک را داریم، یعنی همان گرگینه‌ای که لوپین را گاز گرفت و این مصیبت را روی سرش آوار کرد. گری‌بک باور داشت که این وضعیت او شبیه یک ابرقدرت است و نه یک ضعف، و می‌خواست ارتشی از گرگینه‌ها را به وجود بیاورد تا بر دنیای جادوگرها را مسلط شوند. او قصد داشت قربانی‌هایش را از سن کم گاز بگیرد و دور از خانواده‌هایشان بزرگشان کند تا آن‌ها را شست‌وشوی مغزی دهد، به شکلی که مطیع و فرمان‌بردار او شوند. به خاطر همین عقاید رادیکال و همچنین تعداد گرگینه‌هایی که تحت فرمانش داشت، گری‌بک یکی از خطرناک‌ترین و وحشتناک‌ترین شخصیت‌های شرور کل هری پاتر به حساب می‌آید.

۵. تسترال‌

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

وقتی بحث موجودات آزاردهنده‌ و به‌غایت عجیب پیش می‌آید، کمتر چیزی می‌تواند با تسترال‌ها رقابت کند. تسترال‌ها اولین بار در هری پاتر و محفل ققنوس معرفی شدند ولی همه‌ی ما آن‌ها را از قبلش هم دیده‌ بودیم ولی نمی‌‌دانستیم که دیده‌ایم. برای کسانی که مرگ انسانی را دیده‌اند، این موجودات مرئی می‌شوند ولی بقیه نمی‌توانند آن‌ها را ببینند. تسترال‌ها شبیه اسب‌هایی به‌شدت لاغر هستند که دو بال از پشتشان بیرون زده.

با وجود ظاهر ترسناک و ارتباطی که با مرگ دارند، ولی موجودات واقعا جذاب و دوست‌داشتنی و وفاداری هستند. تسترال‌ها موجوداتی بودند که کالسکه‌هایی را که دانش‌آموزها را سمت قلعه‌ی هاگوارتز می‌برد حمل می‌کردند و چون برای آدم‌هایی که مرگی ندیده‌اند نامرئی هستند، هری و مخاطب تا قبل از محفل ققنوس فکر می‌کردند که این کالسکه‌ها با نیروی جادویی به جلو می‌روند. ولی چون هری در پایان جام آتش شاهد کشته شدن سدریک دیگوری بود، دیگر می‌توانست آن‌ها را ببیند.

تسترال‌ها تهدیدی برای هری یا دیگران ایجاد نمی‌کنند و آرام و بی‌ سر و صدا زندگی‌شان را جلو می‌برند. حتی وقتی هری و همراهانش تصمیم می‌گیرند به وزارت سحر و جادو بروند تا سیریوس را نجات دهند، این تسترال‌ها هستند که به دردشان می‌خورند و آن‌ها را سوار بر پشتشان و پروازکنان به آنجا می‌برند. با اینکه ظاهر تسترال‌ها جوری است که حس می‌‌کنیم به درد مرگ‌خوارها و نیروی پلیدی می‌‌خورند، ولی آن‌ها در واقع موجودات خوبی هستند.

۴. باسیلیسک

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

کمتر موجودی در دنیای هری پاتر پیدا می‌شود که به اندازه‌ی باسیلیسک مهیب و ترسناک و مرگ‌آور باشد. این موجود کهن و باستانی یک مار عظیم‌الجثه‌ی وحشتناک است که ۱۵ متر طول دارد و قطر و ابعادش اندازه‌ی یک اژدهای بالغ است. باسیلیسک نیش‌هایی سمی و مرگ‌بار و پوستی کلفت و ضدطلسم دارد. اما سلاح اصلی و کشنده‌ی او نگاهش است. هر کسی که مستقیم به چشمان این موجود نگاه کند فوری کشته می‌شود و اگر غیرمستقیم به آن خیره شوید، خشکتان می‌زند. خشک زدنِ اصطلاحی هم نه، رسما و عملا خشک می‌شوید!

اتفاق‌ها و ماجراهای تالار اسرار وقتی آغاز شدند که جینی ویزلی ناخواسته این موجود کهن را از خواب بیدار کرد و آن را به جان دانش‌آموزهای دورگه‌ای که از نظر وارث سالازار اسلیثرین شایسته‌ی درس خواندن در هاگوارتز نیستند انداخت.

وقتی هری وارد تالار اسرار شد تا با این موجود مبارزه کند، عملا هیچ شانسی مقابلش نداشت تا اینکه فاوکس ققنوس معروف دامبلدور به یاری‌اش آمد و چشم‌های باسیلیسک را کور کرد. حتی با این وجود هم باسیلیسک دشمنی قدرتمند بود که در آخرین لحظات قبل کشته شدنش، نیش زهرآگینش را در بازوی هری فرو کرد. تصورش را بکنید اگر باسیلیسک زنده می‌ماند، ارتش ولدمورت بعد از بازگشت او چقدر مهیب می‌شد.

۳. دیوانه‌ساز

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

دیوانه‌سازهای دنیای هری پاتر شبیه نازگول‌ها یا اشباح حلقه‌ی دنیای ارباب حلقه‌ها هستند. موجوداتی پلید و کثیف و به‌شدت ترسناک که تنها هدفشان بلعیدن شادی و خوشحالی آدم‌هایی است که جلوی راهشان سبز می‌شوند. در کنار این قابلیت‌ها، مرگبارترین سلاح دیوانه‌سازها چیزی است که به بوسه‌ی دیوانه‌ساز معروف شده. آن‌ها می‌توانند روح یک انسان را از درون بدنش بیرون بکشند و یک کالبد توخالی از آن به جا بگذارند. اتفاقی که می‌گویند بدترین و زجرآورترین بلایی است که می‌تواند سر کسی بیاید.

دیوانه‌سازها به حدی قدرتمندند که از آن‌ها برای نگهبانی آزکابان استفاده می‌کنند، زندانی که در آن خطرناک‌ترین و مرگبارترین چنایتکارهای جهان قرار دارند. آزکابان را با کلی دیوانه‌ساز پر کرده‌اند تا زندانی‌های آن با بدترین عذاب ممکن طرف شوند و تمام امید و شادی و خوشحالی‌شان را از دست بدهند و به سطحی از افسردگی برسند که حتی فکر فرار به سرشان نزند.

بوسه‌ی دیوانه‌سازها اتفاق مهلک و به‌غایت وحشتناکی است. در هری پاتر و جام آتش، وقتی هری متوجه می‌شود که قرار است بارتی کراچ جونیور با چنین حکمی مواجه شود، حسابی در شوک فرو می‌رود و از تصورش هم می‌ترسد. با اینکه بارتی کراچ جونیور مسبب بدترین و فاجعه‌بارترین اتفاق‌های ممکن بود و مقدمات بازگشت ولدمورت را فراهم کرد، باز هم هری نمی‌توانست چنین سرنوشتی را برای او متصور شود. بعد از اینکه ولدمورت دوباره به قدرت رسید، دیوانه‌سازها تحت فرمان او شدند و تا می‌توانستند از زجر و درد انسان‌ها و جادوگرها تغذیه کردند.

۲. جن (اِلف) خانگی

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

اِلف‌ها هم از موجوداتی هستند که همیشه در قصه‌های خیالی و فانتزی حضور دارند و فقط شکل و شمایل و رفتارهایشان از داستانی به داستان دیگر تغییر می‌کند. در قصه‌هایی که درباره‌ی بابانوئل می‌شنویم، اِلف‌ها به او کمک می‌کنند تا کارهایش را انجام دهد. در ارباب حلقه‌ها، الف‌ها موجوداتی بسیار زیبا و قدرتمند و شریف و بااصالت هستند که به انسان‌ها یاری می‌رسانند. اما در دنیای هری پاتر با نوعی کاملا متفاوت از اِلف‌ها آشنا می‌شویم؛ اِلف خانگی یا آن‌طور که ما می‌شناسیمشان، جن‌های خانگی.

جن‌های خانگی موجودات جادویی قدرتمندی هستند، ولی موظف شده‌اند تا اوامر خانواده‌ی جادوگری که آن‌ها را به خدمت گرفته اجرا کنند. دابی، معروف‌ترین و محبوب‌ترین جن خانگی دنیای هری پاتر، در ابتدا به خانواده‌ی مالفوی خدمت می‌کرد و به خاطر همین هر بار از فرمان آن‌ها سرپیچی می‌کرد به جان بدنش می‌افتاد تا خودش را تنبیه کند. دابی سرانجام از قید و بند مالفوی‌ها رها می‌شد و بعدها در موقعیت‌های گوناگونی می‌آمد و می‌رفت، تا اینکه با آخرین حضورش اقدامی قهرمانانه کرد و در یکی از غم‌انگیزترین صحنه‌های کل هری پاتر، جانش را از دست داد.

درباره‌ی اینکه جن‌های خانگی شبیه برده‌های دنیای هری پاتر هستند زیاد خوانده و شنیده‌اید، اتفاقی که جادوگرهای زیادی با آن مشکلی ندارند و حتی به نظر می‌رسد خود جن‌های خانگی هم این وضعیت را پذیرفته‌اند و از خدمت کردن لذت می‌برند. در هر صورت جن‌های خانگی یکی از بخش‌های جذاب و دوست‌داشتنی دنیای هری پاتر هستند.

۱. ققنوس

فیلم هری پاتر,موجودهای فیلم هری پاتر

اگر مارها نماد و سمبل تمام پلیدی‌های دنیای هری پاتر (و به طور کلی دنیای اسطوره‌های ما) به حساب می‌آیند و از باسیلیسک گرفته تا نگینی (مار و جان‌پیچ ولدمورت) همه می‌خواهند به جادوگرها و انسان‌ها آسیب برسانند، فاوکس ققنوس آلبوس دامبلدور نماد تمام خوبی‌های دنیاست. تعجبی ندارد که دامبلدور اسم ارتش مخفی‌اش را که با ولدمورت مبارزه می‌کرد محفل ققنوس گذاشت.

اولین باری که فاوکس را می‌بینیم، پیر و فرتوت شده و وقتی مشتعل می‌شود و چیزی جز خاکستر از آن باقی نمی‌ماند، هری را متحیر و شوکه می‌کند. اما بعد دوباره از میان خاکسترها برمی‌خیزد و جانی دوباره می‌یابد. این ایده‌ی تولد دوباره از درون آتش و خاکستر یکی از مضمون‌های اصلی هری پاتر است و در طول داستان‌های گوناگونش، شاهد تغییر و تحول شخصیت‌ها بوده‌ایم، مثل هری که از نوجوانی معصوم و بی‌خبر از پلیدی‌های دنیای جادوگران تبدیل به اصلی‌ترین دشمن ولدمورت شد.

فاوکس همچنین در هری پاتر و تالار اسرار، به باسیلیسک حمله کرد و چشم‌هایش را از بین برد که دیگر تهدیدی برای هری نباشد، و در پایان با اشک‌های شفابخشش زخم روی بازوی هری را بهبود داد. بعدها و وقتی نیروهای وزارت سحر و جادو می‌خواهند دامبلدور را دستگیر کنند، دامبلدور با کمک فاوکس از آنجا می‌گریزد. فاوکس نماد وفاداری به دامبلدور هم هست، وقتی در تالار اسرار هری از اعتقاد قلبی‌اش به دامبلدور می‌گوید، فاوکس به کمک هری می‌آید. در نهایت هم بعد از اینکه این مرد بزرگ از دنیا رفت، فاوکس بعد از سر دادن نغمه‌ای غم‌انگیز و محزون از آنجا رفت و دیگر برنگشت.

digikala.com
  • 12
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش