جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۰۱ - ۲۰ شهریور ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۶۰۱۲۵۸
فیلم و سینمای جهان

۱۲ نبرد جذاب سینما؛ صحنه‌هایی از جنگ و خون و دلاوری

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

فیلم‌سازها از خیلی وقت پیش فهمیدند که هیچ‌چیز مثل به تصویر کشیدن صحنه‌ی یک نبرد بزرگ، مخاطب را هیجان‌زده نمی‌کند. دیوید وارک گریفیث در فیلم عظیم (و به شدت نژادپرستانه‌ی)‌ «تولد یک ملت» (The Birth of a Nation) که در سال ۱۹۱۵ انقلابی در سینما به پا کرده بود،‌ صحنه‌ای از جنگ داخلی آمریکا را به تصویر کشید. شاید الان نماهای سیاه و سفید کم‌کیفیت و افکت‌های ابتدایی این فیلم ساده و دم دستی به نظر برسد، ولی تأثیری که تولد یک ملت روی سینما گذاشت انکارناپذیر بود. حساب کار دست هالیوود آمد و خیلی زود رگ خواب تماشاچیان را به دست آورد و تا می‌توانست روی صحنه‌های نبرد عظیم‌تر، پر زرق‌وبرق‌تر و حیرت‌انگیزتر خرج کرد تا روز به روز تماشاگران بیشتری به سینما بیایند و پولشان را صرف خرید بلیت کنند.

البته اگر تماشاچی‌ها هم اینچنین شیفته‌ی نبردهای حماسی و انفجار و کشت‌و‌کشتار نبودند، سازندگان فیلم‌ها هم انقدر به خودشان زحمت نمی‌دادند. با گذر زمان، نماهای واید و ساده‌ی سیاه‌و‌سفید که مردان در حال جنگ را از فاصله و با نمایی ثابت نشانمان می‌داد جایشان را به تصاویر رنگی و انفجار و شلیک و نبردهایی داد که انگار مخاطب را هم در دل جنگ می‌بردند. با پیشرفت تکنولوژی و به‌روز شدن فیلم‌برداری و تدوین، ما بیشتر و بیشتر درگیر نبردها و جنگ‌های سینمایی شدیم و به جایی رسیدیم که در صحنه‌های نبرد فیلم‌ها حس می‌کنیم خودمان هم بین طرفین درگیر حضور داریم. در این فهرست تعدادی از بزرگترین، خونبارترین و به‌یادماندنی‌ترین نبردهای سینما آمده است، از «جنگ‌ ستارگان» (Star Wars) تا «هنری پنجم» و «اینک آخرالزمان» (Apocalypse Now).

۱. جنگ ستارگان: اپیزود ششم – بازگشت جدای (Star Wars Episode VI: The Return of the Jedi)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۱۹۸۳

کارگردان: ریچارد مارکوند

این یکی شاید کمی تقلب به نظر برسد چون در واقع سه نبرد در یک فیلم است،‌ ولی احتمالا کسی مشکلی نداشته باشد. در نبرد زمینی، هان سولو، پرنسس لیا، چیویی و درویدها با کمک گروهی از بومی‌های قمر اندور (ایووک‌ها) به نیروهای امپراتوری مستقر حمله می‌کنند تا ژنراتوری را که انرژی لایه‌ی محافظ ستاره‌ی مرگ جدید را تأمین می‌کند از کار بیندازند. در نبرد هوایی و فضایی، لاندو به همراه باقی‌مانده‌ی گروهان انقلابی‌ها، حمله‌ای علیه نیروهای منظم و عظیم امپراتوری ترتیب می‌دهد تا ستاره‌ی مرگ را نابود کند.

اما نبرد اصلی و درخشان فیلم در ایستگاه فضایی است. لوک اسکای‌واکر که حالا یک جدای تمام‌عیار است، مقابل امپراتور ایستاده و سعی می‌کند با وسوسه‌ی پیوستن به او و نیروهای شرور و تاریک بجنگد. یکی از بزرگترین و دیدنی‌ترین صحنه‌های کل مجموعه جنگ ستارگان است و سه‌گانه‌ی اصلی را به یک پایان‌بندی جذاب و شگفت‌انگیز می‌رساند. رو در رویی نهایی لوک با دارث ویدر هم که جای خود دارد و خیلی‌ها را هیجان‌زده می‌کند.

۲. دانکرک (Dunkirk)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۲۰۱۷

کارگردان: کریستوفر نولان

درست زمانی که همه فکر می‌کردند فیلم‌های جنگی تکراری شده‌اند و دیگر چیز جدیدی برای ارائه ندارند، کریستوفر نولان دانکرک را ساخت و استاندارد جدیدی در این ژانر تعیین کرد و توقع همه را بالا برد. فیلم ماجرای واقعی ساحل دانکرک را روایت می‌کند که در آن ۴۰۰ هزار سرباز انگلیسی موفق شدند از محاصره‌ی نازی‌ها بگریزند. دانکرک از جهات بسیاری فیلم مهم و تأثیرگذاری است. نولان اینجا هم با زمان بازی کرده است و داستان را غیر خطی روایت می‌کند. ماجرای دانکرک را از سه نقطه دید و سه ظرف زمانی مختلف می‌بینیم که در کنار هم روایت می‌شوند؛ سربازان انگلیسی محبوس در ساحل دانکرک و زیر حملات گاه و بی‌گاه نیروی هوایی نازی‌ها که طول زمانی داستانشان یک هفته است، ماجرای یک قایق غیرنظامی که برای کمک به سربازان انگلیسی به دریا زده است و داستانش در یک روز می‌گذرد، و سرانجام ماجرای خلبانی فداکار با بازی تام هاردی که زمان داستانی‌اش یک ساعت است. تمام این فصل‌ها جوری کنار هم روایت می‌شوند که در ابتدا حس می‌کنید همگی همزمان و به توالی زمان عادی رخ می‌دهند. روایت یک ماجرا در سه ظرف زمانی مختلف کاری سخت و ثقیل به نظر می‌رسد، ولی نولان به راحتی از پس آن بر آمده است.

نکته‌ی جالب دیگر فیلم این است که تقریبا هیچ چیزی از گذشته‌ی کاراکترها و قصه‌ی زندگی‌شان نمی‌دانیم. نولان می‌دانست که لازم نیست حتما سربازی را ببینیم که عکس دلبندنش را از جیبش در می‌آورد و با حسرت و دلتنگی نگاهش می‌کند، تا برایش دل بسوزانیم و بفهمیم چرا دلش می‌خواهد برگردد خانه. انگیزه‌ی همه به شدت واضح و روشن است؛ بقا. زنده ماندن و فرار از مهلکه انگیزه‌ای جهانی است و همه آن را درک می‌کنند. سربازهای جوان و وحشت‌زده‌ی دانکرک در تنگنایی مرگبار اسیر شده‌اند و هربار که صدای نزدیک شدند هواپیمای جنگی آلمان‌ها را می‌شنوند باید خداخدا کنند این بار خودشان قربانی نشوند.

۳. الکساندر نِوسکی (Alexander Nevsky)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۱۹۳۸

کارگردان: سرگئی آیزنشتاین، دمیتری واسیلیف

داستان هجوم شوالیه‌های توتونیک آلمانی به روسیه در سال ۱۲۴۲ که با مقاومت نیروهای تحت امر الکساندر اهل نووگورود منجر به شکست شد. الکساندر نوسکی یکی از تأثیرگذارترین و همزمان قدرنادیده‌ترین فیلم‌های سینماست. با کمی تحقیق متوجه می‌شوید که فیلم در دوره‌ای ساخته شده است که تنش بین شوروی تحت حاکمیت استالین و آلمان تحت امر هیتلر بالا گرفته بود (این دو کشور سه سال بعد از ساخت فیلم وارد جنگی علنی شدند). به خاطر همین، ایده‌ و مضمون مرکزی فیلم که به مخاطبش القا می‌کرد «آلمانی‌های متجاوز را شکست دهید» چند سال بعد از اکرانش معنی جدی‌تری به خودش گرفت.

صحنه‌ای که در آن نبرد روی یخ را می‌بینیم واقعا قبل توجه و جلوتر از زمانه‌ی خودش است. در دوره و زمانه‌ای که همه‌ی فیلم‌سازها صحنه‌های نبرد فیلم‌هایشان را به سبک گریفیث و با نمای باز می‌گرفتند، ایزنشتاین فصل نبرد فیلمش را با نماهای نزدیک و پرهرج‌ومرج و کات‌های سریع ساخت و حس‌وحالی مدرن به آن بخشید. حتی کاراکترهایی در فیلم گذاشت که به دنبال انتقام هم‌رزمانشان بودند و از مؤلفه‌هایی استفاده کرد که خیلی از کارگردان‌ها سال‌ها بعد از او تازه به فکرش افتادند.

۴. نجات سرباز رایان (Saving Private Ryan)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۱۹۹۸

کارگردان: استوین اسپیلبرگ

سکانس ورود نیروهای آمریکایی به ساحل نورماندی برای همیشه سینما را دگرگون کرد. خیلی‌ها سعی کردند از اسپیلبرگ تقلید کنند و بعدها حس‌وحال شبیه کشتار و هراس و وحشت افتتاحیه‌ی ویرانگر نجات سرباز رایان را تکرار کنند، ولی هرگز موفق نشدند. اسپیلبرگ کاری کرد که تماشاگران فیلم انگشت‌به‌دهان و حیران و شوکه شوند و حتی تعدادی از کهنه‌سربازهای جنگ‌جهانی با دیدن این سکانس حیرت‌انگیز و مهارت او در هرچه واقعی‌تر در آوردن اتفاقات، به گریه افتادند.

در این صحنه هیچ موسیقی متنی به کار نرفته است و به ندرت از جلوه‌های کامپیوتری بهره برده‌اند. تنها با تدوینی هوشمندانه و خوش‌ریتم و فیلم‌برداری استادانه، صدها مرد جوان وحشت‌زده را می‌بینیم که برای حفظ جانشان در جهنمی گل آلود می‌دوند و می‌میرند و ضجه می‌زنند. نجات سرباز رایان تصویری غیرواقعی و لوس و مصنوعی از دلاوری و مردانگی سربازان نشان نمی‌دهد و ما با تمام وجود، تهدیدی را حس می‌کنیم که روی هر ثانیه از زندگی‌شان سایه انداخته است.

۵. ارباب حلقه‌ها: دو برج (The Lord of the Rings: The Two Towers)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۲۰۰۲

کارگردان: پیتر جکسون

ممکن است برخی بگویند نبرد نهایی در قسمت سوم سه‌گانه‌ی محشر پیتر جکسون یعنی «بازگشت پادشاه» را باید در این لیست می‌آوردیم. ولی نبرد «هِلمز دیپ» در قسمت دوم به قدری تأثیرگذار و نفسگیر است که شاید حتی بالاتر از نبردهای کل مجموعه قرار بگیرد. هیچکس منکر درخشان و تماشایی بودن نبردهای قسمت سوم نیست، ولی نبرد هلمز دیپ حسی از بیم و امید و شکست و پیروزی و هراس به ما می‌دهد که نظیرش را کمتر جایی دیده‌ایم.

پیتر جکسون مقاومت شاه تئودن و آراگورن و گیملی و لگولاس را در مقابل لشکری از پلیدی‌های آیزنگارد که به فرمان سارومان سمت سرزمین او هجوم آورده‌اند به قدری تماشایی و حیرت‌انگیز به تصویر کشیده است که با دیدنش حس می‌کنید تصاویری از یک نبرد واقعی از جلو چشمانتان می‌گذرد. نیروهای تئودن محدودند و در مقابل هزاران اورک و اوروک‌های خونخوار شانس زیادی ندارند. صحنه‌های پیش از آغاز نبرد و آن ترس و هراسی که به جان مردم افتاده، یا دیدن جوان‌ها و کشاورزها و پیرمردهایی که نیزه و شمشیر به دست می‌گیرند تا از مقابل چشمان نگران زن‌ها و نوزادانشان بگذرند و سمت مرگی دردناک بروند، با همان بار اول تماشا در ذهن همه‌مان حک شده است. ما در این نبرد تا آخرین لحظه‌ی ناامیدی پیش می‌رویم و نگران سرنوشت شخصیت‌های محبوبمان می‌شویم، و بالاخره در تاریک‌ترین لحظات نبرد و وقتی هیچ امیدی باقی نمانده است و آراگورن و تئودن آخرین هجوم دلاورانه‌شان را ترتیب می‌دهند، گندالف با ارتشی تازه‌نفس به رهبری ائومر وارد میدان می‌شود و همگی نفس راحتی می‌کشیم. نبردی است که توصیفش هم آدم را به هیجان می‌آورد.

۶. ناخدا و فرمانده: آخر دنیا (Master and Commander: The Far Side of the World)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۲۰۰۳

کارگردان: پیتر ویر

ناخدا و فرمانده یکی از فیلم‌های درخشان (و غالبا فراموش‌شده‌ی) دهه‌ی ۲۰۰۰ است و تاحدودی بر اساس مجموعه‌ کتاب‌هایی نوشته‌ی پاتریک اوبرایان ساخته شده. کسانی که فیلم را دیده‌اند صحنه‌ی نبرد حماسی و پر جوش و خروشی که در اواخر داستان رخ می‌دهد به خوبی به یاد دارند. فصلی نفسگیر که با تدوین درجه‌یک و نماهای دیدنی تکمیل شده و از جذاب‌ترین نبردهای سینمایی است. در این صحنه جک آبری (راسل کرو) و افرادش برای کشتی فرانسوی متعلق به ارتش ناپلئون کمین می‌کنند و آن را به اختیار خود در می‌آورند، همان کشتی که در طول فیلم از دستش می‌گریختند و از آن ضربه می‌خوردند.

در ابتدای نبرد، راسل کرو و هم‌رزمانش خودشان را به جای یک کشتی بی‌خطر جا می‌زنند که برای شکار نهنگ به دریا زده است. وقتی کشتی ناپلئونی به بهانه‌ی بازرسی به کشتی‌شان نزدیک می‌شود، آبری و افرادش حمله‌ای ناگهانی ترتیب می‌دهند که فرانسوی‌ها را حسابی غافلگیر می‌کند. بعد از اینکه طی درگیری‌هایی خونین با شمشیر و چاقو و تبر عرشه‌ی کشتی را تحت کنترل خود می‌گیرند،‌ در نهایت فرانسوی‌ها را شکست می‌دهند و کشتی را مال خود می‌کنند. فرانسوی‌ها دفاعی آبرومندانه ترتیب می‌دهند و تا پای جان می‌جنگند، اما تلاش‌هایشان محکوم به شکست است و فقط پیروزی آبری را به تأخیر می‌اندازد و مخاطبان فیلم را که به تماشای نبردی دیدنی و هیجان‌انگیز نشسته‌اد، سرگرم می‌کنند.

۷. هنری پنجم (Henry V)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۱۹۸۹

کارگردان: کنت برانا

آثار ویلیام شکسپیر معمولا برای اقتباس‌های سینمایی گزینه‌ی مناسبی نیستند. نمایشنامه‌هایش ویژ‌ه‌ی صحنه‌ی تئاتر نوشته شده‌اند و در آنجا قدرت و هیبت خودشان را تمام و کمال نشان می‌دهند. فیلم‌های متعددی با اقتباس از نمایشنامه‌های او ساخته شده‌اند و خیلی‌هایشان آثاری فراموش‌شدنی بودند. اما فیلمی که کنت برانا از هنری پنجم – یکی از مهم‌ترین آثار این نمایشنامه‌نویس بزرگ – ساخت نه تنها اقتباس خیلی خوبی از شکسپیر بود، بلکه فارغ از آن هم فیلم خیلی جذاب و خوبی به حساب می‌آمد و یکی از بهترین و تأثیرگذارترین نبردهای سینمایی را در خودش جای داده بود؛ یعنی نبرد آزینکورت.

دو سوم ابتدایی فیلم خیلی با احتیاط و حوصله پیش می‌رود و نبرد اصلی بلافاصله بعد از سخنرانی هنری پنجم (کنت برانا) در روز سنت کریسپین آغاز می‌شود. تا پیش از هنری پنجم، صحنه‌های نبرد فیلم‌ها اکثرا به سنت قدیم و با نشان دادن نماهای باز و بدون خشونت زیاد ساخته می‌شد. ولی کنت برانا نبرد آزینکوت را با شتاب و سرعت و خشونت زیاد به تصویر کشید و نماهایش بسته و کنترل‌شده‌ بود تا به مخاطب حسی از خفگی بدهد و حس کند بخشی از نبرد و کشت و کشتار است. تصاویری می‌دیدیم از مردهایی که گلوی همدیگر را با شمشیر می‌دریدند و در خون و گل و عرق غلت می‌زدند. حس می‌کردید شاهد یک نبرد حقیقی و واقعی هستید. کنت برانا با هنری پنجم مسیر ساخته شدن صحنه‌های نبرد را هموارتر کرد و در آینده شاهد نبردهایی تأثیرگذارتر، خونین‌تر و به‌یادماندنی‌تر شدیم.

۸. در جبهه غرب خبری نیست (All Quiet on the Western Front)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۱۹۳۰

کارگردان: لوئیس مایلستون

این فیلم که اقتباسی بود از رمانی با همین نام نوشته‌ی اریش ماریا رمارک، داستان زندگی سربازان را در سنگرها و خاکریزهای جنگ جهانی اول روایت می‌کرد. تمام لحظات فیلم عالی است، اما صحنه‌های نبرد و جنگ و کشتارش چیزی است که هنوز و بعد از گذشت این همه سال در یادها مانده.

صحنه‌ای که در‌ آن حمله‌ی عظیم اما بی‌ثمر نیروهای فرانسوی را می‌بینیم همچنان تأثیرگذار است، با اینکه یک قرن از ساخته شدنش می‌گذرد. برای به تصویر کشیدن صحنه‌ی نبرد از نماهای باز و معروف مدل گریفیث استفاده شده است، ولی همزمان برای خلق اتمسفر تنش‌زا نماهایی نزدیک می‌بینیم از آلمانی‌هایی که همه جا را به رگبار بسته‌اند و سربازهای فرانسوی که سعی می‌کنند از باران گلوله‌ها بگریزند و از سیم‌خاردارها عبور کنند. در یکی از نماهای معروف‌تر فیلم، یکی از سربازها حین عبور از سیم‌خاردارها با انفجار نارنجکی کشته می‌شود و وقتی دود و گرد و غبار کنار می‌رود، سر بُریده‌ی او را می‌بینیم که به سیم‌خاردارها گیر کرده است. یادتان باشد این فیلم ساخته‌ی سال ۱۹۳۰ است، یعنی مدت‌ها قبل از اینکه نمایش عریان خشونت در سینما عادی شود.

۹. اینک آخرالزمان (Apocalypse Now)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۱۹۷۹

کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا

دهه‌ی ۷۰ نقطه‌ عطفی برای فیلم‌های جنگی بود. تا پیش از آن، تماشاچی‌ها به قهرمان‌بازی‌های جان وین عادت کرده بودند که بومی‌های وحشی و شیطان‌صفت را تارومار می‌کرد و پرچم آمریکا پشت سرش به اهتزاز در می‌آمد. مغز متفکر شاهکاری مثل «پدرخوانده» سراغ ژانر جنگی آمد و اینک آخرالزمان را ساخت، شاهکاری دیدنی که اقتباسی بود از رمان کوتاه جوزف کونراد «قلب تاریکی» (Heart of Darkness) که در سال ۱۸۹۹ منتشر شد. البته واضح است که داستان فیلم به جای کونگو(داستان کتاب)، در ویتنام می‌گذشت. اینک آخرالزمان حیرت‌انگیز و ترسناک و تکان‌دهنده است، ولی دیدنش ضروری است.

صحنه‌ای که اینجا درباره‌اش حرف می‌زنیم، همان سکانس هجوم هلی‌کوپترهای آمریکایی به روستایی است که ویت کنگ‌ها در آن پناه گرفته‌اند. فصلی فراموش‌نشدنی که سینمادوستان همیشه آن را با قطعه‌ی مشهور ریچارد واگنر به یاد دارند. تماشاگران عادت نداشتند سربازان آمریکایی را در نقش آدم‌های شرور و منفی ببینند. همیشه قهرمان‌هایی شکست‌ناپذیر بودند که برای دفاع از کشور و آزادی و افتخار جانشان را فدا می‌کنند. ولی در اینک آخرالزمان تصویری تاریک و شیطانی از ارتش آمریکا می‌دیدیم که از کشتار لذت می‌بردند و برایشان مثل تفریح بود.

۱۰. آخرین موهیکان (The Last of Mohicans)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۱۹۹۳

کارگردان: مایکل مان

داستان فیلم در سال ۱۷۵۷ و حین جنگ فرانسویان و سرخپوستان می‌گذرد. کلونل انگلیسی ادموند مونرو فرمانده‌ی دژ ویلیام هنری در کوهستان ادیراندک است، جایی که تحت محاصره‌ی نیروهای بومی متخاصم قرار گرفته. به ادموند مونرو و سربازان و غیرنظامی‌های تحت امر او اجازه‌ داده‌اند که در صلح و آرامش آنجا را ترک کنند، ولی با یک شرط. اینکه طبق معاهده‌ای با فرانسوی‌ها، دژ را تحویل بومی‌ها دهند. اما یکی از بومیان به نام ماگوئا دل خوشی از رفتن و فرار کردن نیروهای دشمن ندارد.

وقتی صف ارتش انگلیسی‌ها در جنگل می‌رانند، ماگوئا و جنگویانش که برای آن‌ها کمین کرده‌اند، حمله‌ای حماسی و خونین و بی‌رحمانه علیه‌شان ترتیب می‌دهند که منجر به کشتاری وحشتناک می‌شود. این نبرد و کشتار وحشیانه با مهارت تمام در فیلم به نمایش در آمده است و قطعا یکی از صحنه‌های نبرد ماندگار سینماست. نمایی که در آن ارتش سرخ‌پوش انگلیسی‌ها با شنیدن جیغ و فریاد تهدیدآمیز جنگجویان بومی ناپیدا حیران و وحشت‌زده می‌مانند و ناگهان مورد هجوم از طرفین قرار می‌گیرند، تصویری است که به این راحتی‌ها فراموشتان نمی‌شود. حمله به قدری ناگهانی و پرقدرت است که دنیل دی‌لوئیس و بقیه شانس زیادی برای موفقیت ندارند و تلاش می‌کنند هراسان و سراسیمه از مهلکه بگریزند.

۱۱. گتیسبرگ (Gettysburg)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۱۹۹۳

کارگردان: رونالد ماکسول

این فیلم چهار ساعت و خرده‌ای ران ماکسول که برای پخش در تلویزیون ساخته شده بود و بازیگرانی چون مارتین شین، جف دنیلز و سم الیوت در آن حضور داشتند، اقتباسی بود از رمان مایکل شارا «فرشتگان قاتل» (The Killer Angels). فیلم از همه نظر استثنایی بود. از فیلمبرداری گرفته تا جلوه‌های ویژه‌ و بازیگران میانسالی که به جای جوان‌های سرکش نقش سربازها را ایفا می‌کردند، حس و حالی کهنه و از مد افتاده به فیلم می‌دادند.

ولی با این حال، فیلم در مجموع اثری بزرگ و تماشایی از آب در آمد و از اجزاء بد و دمده‌ی تشکیل‌دهنده‌اش فراتر رفت. از جنگ داخلی آمریکا و مردان و تصمیماتی که این واقعه را رقم زدند روایتی نشانمان داد که به طرز غافلگیرکننده‌ای بی‌طرف و عادلانه بود و به هر دو جبهه حق می‌داد. همچنین بازی درخشانی از بازیگران فیلم می‌دیدیم و صحنه‌های نبرد چشم‌نواز (اگرچه بدون خون‌ریزی) نشانمان می‌داد، و در کنارش موسیقی زیبای رندی ایدلمن همه چیز را تکمیل می‌کرد. هرچقدر می‌خواهید گریم و ریش‌های خنده‌دار بازیگران را مسخره کنید، ولی وقتی به صحنه‌ای می‌رسید که کلونل به افرادش دستور می‌دهد که چطور حمله‌ای را در تپه‌های گتیسبرگ ترتیب دهند، حتما متأثر می‌شوید و وقتی می‌بینید ریچارد جوردن در حال مرگ، از زخمی شدن دوستش که در جبهه‌ی دشمن می‌جنگد غصه می‌خورد و سوگواری می‌کند، شاید اشکی در چشمانتان حلقه بزند. گتیسبرگ با تمام نقاط ضعفی که دارد، اثری ماندگار و فراموش‌نشدنی است.

۱۲. شجاع‌دل (Braveheart)

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

سال ساخت: ۱۹۹۵

کارگردان: مل گیبسون

بله، همه می‌دانیم شجاع‌دل از لحاظ وفاداری به وقایع تاریخی خوب عمل نکرده و سهوا و عمدا خیلی چیزها را مطابق با واقعیت به تصویر نکشیده است. ولی واقعا اهمیتی هم دارد؟ مگر فیلم مستند قرار بوده ببینیم؟

هرچقدر هم درباره‌ی عدم تطابق تاریخی شجاع‌دل یا کارگردانی مل گیبسون غر بزنیم، نمی‌توانیم منکر صحنه‌های نبرد میخکوب‌کننده‌اش شویم. مل گیبسون حسابی بلد است چطور یک نبرد درست و درمان و باورپذیر تحویل مخاطبش دهد. «نبرد استرلینگ» رسما هرچیزی را برای یک فصل نبرد درجه‌یک در خودش دارد؛ ارتش کم‌تعداد آدم‌خوب‌های ظلم‌دیده، ضدقهرمان‌های مغرور، فیلم‌برداری و تدوینی که تمام زوایای نبرد را پوشش می‌دهد و می‌گذارد مخاطب از تک‌تک لحظاتش باخبر شود و از تماشایش لذت ببرد، و صحنه‌ی اوجی هیجان‌انگیز که با دیدنش جوگیر می‌شوید و دلتان می‌خواهد علیه یک چیزی قیام و شورش کنید، هرچیزی که شد. باقی فیلم هم لحظات دیدنی و به‌یاد‌ماندنی کم ندارد، اما نبرد استرلینگ فصلی هیولایی و درخشان است که می‌شود چندین بار دید.

digikala.com
  • 16
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش