
گاهی باید از دنیای سلبریتیهای پرزرقوبرق فاصله بگیریم و به سراغ کسانی برویم که به معنای کلمه، قهرمان هستند. به ستارههایی که در اوج بیتوجهی درخشیدهاند و در کمال نابرابری نگاهها را به سمت خود خیره کردهاند.
مهرداد محمدپور یکی از همانهاست. جوان ۲۰ سالهای که تا آستانه مرگ رفت، اما خم به ابرو نیاورد و حالا آینده تنیس روی میز معلولان ما بهشمار میرود. گفتوگوی «آسمان آبی» با این جوان سمنانی، اما بزرگ شده در مشهد را بخوانید:
مهرداد خودت را برای خوانندگان ما معرفی کن.
من متولد هفدهم اردیبهشت ۷۶ در سمنان هستم. ۶ ماه پس از تولدم بهدلیل شغل پدرم عازم مشهد شدیم و از آن موقع در این شهر ساکن هستیم. تا ۱۰ سالگی سالم بودم و در کوچه فوتبال بازی میکردم. عاشق فوتبال بودم. در همان زمانها بود که هنگام بازی کردن پایم درد میکرد و احساس خوبی نداشتم. به دکتر مراجعه کردم و گفتند که تومور بدخیم سرطانی روی نخاعم قرار دارد. بعد از دو روز دیگر نتوانستم راه بروم و قطع نخاع شدم.
حس و حالت در آن روزها چطور بود؟ به یکباره زمینگیر شده بودی.
خودم زیاد متوجه عمق ماجرا نبودم، اما خانوادهام بیقراری میکردند. حدود ۶ ماه در خانه بودم و فیزیوتراپی میکردم. به من نگفته بودند که مریضیام سرطان است. بعد از یک سال تازه توانستم روی ویلچر بنشینم. آنقدر به فوتبال علاقه داشتم که بازهم در کوچه بازی میکردم. درون دروازه میایستادم و موقع کرنرها جلو میرفتم تا سر بزنم. در بازیهایی مثل هفت سنگ و... هم شرکت داشتم و خودم را محدود نکردم.
چه زمانی به ورزش حرفهای روی آوردی و از چه زمانی وارد تنیس روی میز شدی؟
حدود سال ۹۰ بود با مجموعه ۱۵ خرداد مشهد آشنا شدم. برای تست فوتبال به آنجا رفتم، اما گفتند که چنین چیزی برای معلولان در سطح من وجود ندارد. باید از بین تیر و کمان و تنیس روی میز یکی را انتخاب میکردم. به خاطر علاقهام به توپ، تنیس روی میز را انتخاب کردم و در همان سال در مسابقات استعدادیابی شرکت کردم و یک سال بعد به تیمملی جوانان دعوت شدم. در اردو به سر میبردیم، اما به مسابقات پاراآسایی اعزام نشدم. بااینحال دلسرد نشدم و تا سال ۹۴ به ورزش ادامه دادم. پیشرفت زیادی کرده بودم و آماده اعزام به مسابقات آسیایی اردن بودم تا اینکه دو ماه قبل از مسابقات تومور روی کمرم رشد کرد.
یعنی نتوانستی به مسابقات اردن اعزام شوی؟
نه متاسفانه. بازگشت دوباره مریضی من را تا پای مرگ پیش برد. دو تا از مهرههای کمرم شکسته شد و نه تنها آن مسابقات را از دست دادم، بلکه دو سال در خانه و بیمارستان بودم و اصلا نتوانستم ورزش کنم. گفته بودند ۶ ماه بیشتر زنده نمیمانم، اما خدا را شکر مقاومت کردم. یک ماه مانده به مسابقات قهرمانی کشوری بود که آقای کفشدار، مربیام به من گفتند تا برای تمرین پیششان بروم. روحیهام را از دست ندادم و رفتم. عفونت داخل خون من به ۳۵۰ رسیده بود و این یعنی احتمال بازگشت من نزدیک به صفر بود، اما برگشتم و در بخش جوانان به مقام دوم رسیدم و در رده بزرگسالان هم سوم شدم. برای مسابقات پاراآسیایی اعزام شدم.
در این مسابقات هم که به مدال نقره رسیدی...
بله. بعد ازمسابقات انتخابی و اردویی که در تهران داشتیم به امارات رفتیم و در حضور نمایندگان قزاقستان، عربستان، تایلند، کویت و... به مقام دوم رسیدم. اصلا فکرش را هم نمیکردم که بتوانم شرکت کنم، اما به مدال نقره دست پیدا کردم.
مسئولان در قبال این موفقیت تو چه عکسالعملی نشاندادند؟
دو ماه است که از این مسابقات برگشتهایم، اما فقط در همان روزهای اول آمدند و چند عکس گرفتند؛ همین. نه خبری و نه زنگی. درحالحاضر تمرین میکنم و میخواهم برای انتخابی تیم بزرگسالان تلاش کنم.
به خوانندهها و بازیگران هم علاقه زیادی داری و در صفحه اجتماعیات با آنها عکس داری.
از وقتی معلول شدم به سراغ خیلی از مشاغل رفتم. هم خوانندگی را تجربه کردم و هم بازیگری تئاتر. در سال ۹۲ بهعنوان فعالترین معلول استان خراسان رضوی انتخاب شدم. بازیگران را خیلی دوست دارم و بازیگر مورد علاقهام هم پژمان جمشیدی است.
الگوی تو در تنیس روی میز چه کسی است؟
آقای جانفشان. ایشان با اینکه حدود ۵۰ سال دارند، اما در کلاس دوی تنیس روی میز پرافتخار هستند. دو سه بار با ایشان بازی کردهام، اما نتوانستم ایشان را شکست بدهم. وقتی بازی را شل میگیرند مساوی پیش میرویم اما بهمحض جدی شدن شکستم میدهند. رابطه خوبی با ایشان دارم و الگویم در تنیس روی میز هستند. تلاش میکنم تا روزی ایشان را شکست دهم. آقای جانفشان بهاندازه سن من تجربه دارند و افتخار است که در کنار ایشان قرار بگیرم. خودشان هم از بازی من تعریف میکنند و میگویند جای پیشرفت زیادی دارم. امیدارم که این اتفاق رخ دهد و بتوانم پرچم ایران را بالا ببرم. البته این را بگویم که ابراهیم حمدتو بازیکن مصری که با دهان بازی می کند برای ما الهام بخش است و همه از او میآموزیم.
گفتی که فوتبالی هم هستی. طرفدار کدام تیم و کدام بازیکنی؟
من هوادار سرسخت پرسپولیس هستم و در بین بازیکنان کنونی هم علیرضا بیرانوند را بهشدت دوست دارم. البته تمام بازیکنان این تیم را دوست دارم، اما آقای بیرانوند را کمی خاصتر.
در پایان اگر صحبتی داری مطرح کن.
دو ماه دیگر مسابقات انتخابی تیمملی بزرگسالان است، اما من نه ویلچر دارم و نه راکت. رویه راکتم خراب شده اما رسیدگی لازم صورت نمیگیرد. مشکلات مالی عدیدهای دارم و رشته ما هم هزینه دارد. همچنین میخواهم از خانوادهام تشکر کنم که ۱۰ سال است با مریضی من ساختهاند و به من روحیه دادند. ما وضعیت معیشتی متوسطی داریم و خانوادهام تلاش زیادی میکنند تا کمبودی نداشته باشم.
«هیچچیز غیرممکن نیست» و بهنظر میرسد این قضیه درمورد ابراهیم حمدتو ورزشکار مصری مصداق پیدا کرده است. این ورزشکار ۴۲ ساله زمانی که تنها ۱۰سال سن داشت در حادثه قطار دستان خود را از دست داد، اما این باعث نشد که درنهایت یک پینگپنگبازی حرفهای نشود. او که دو مدال نقره قهرمانی تنیس روی میز معلولان آفریقا را در کارنامه دارد، برای نخستینبار در پارالمپیک ریو ۲۰۱۶ شرکت کرد. ابراهیم میگوید: «هیچکس نباید بهخاطر مشکلات متوقف شود. باید برای آنچه میخواهید مبارزه کنید. هیچچیز غیرممکن نیست. به شرطی که کار کنید و موانع را پشت سر بگذارید.»
در حالیکه بسیاری از ورزشکاران از سلامت جسمانی بالایی برخوردارند و از نعمت خداوندی خود بهره نمیبرند یا به نحوی نادرست از آن استفاده میکنند این ورزشکار مصری میتواند برای همه الگوی مناسبی باشد. او محدودیت را نمیشناسد و با اینکه دو دست ندارد با دهان تنیس روی میز بازی میکند؛ کاری فوقالعاده که تحسین جهانیان را به همراه داشته است.
ابراهیم حمدتو ۱۰ ساله بود که در یک تصادف قطار معلول شد و پس از آن سه سال از خانه بیرون نیامد تا زمانی که یک نفر او را متقاعد به ورزش کرد. ابتدا به سمت فوتبال رفت، اما برای او خیلی خطرناک بود و نمیتوانست در درگیری با رقبا از خود دفاع کند. بعد از مدتی به تنیس روی میز روی آورد که انتخاب غیرمنتظرهای بود. چگونه کسی که دو دست ندارد میتواند پینگپنگ بازی کند؟ این سوال خیلیها بود و ابراهیم بهخوبی آن را برای همه تعریف کرد.
ابراهیم ابتدا سعی کرد راکت را زیر بغل بگذارد و با بازوها آن را حفظ کند اما مؤثر نبود؛ بنابراین تصمیم گرفت راکت را در بین دندانهایش بگذارد و سرعت واکنشش را افزایش دهد.
او غیر از این با یک چالش اساسی دیگر هم روبهرو بود، اینکه بازیکنان تنیس روی میز برای شروع باید توپ را با دست به هوا بیندازند و بعد ضربه بزنند، ابراهیم که دست نداشت چطور میتوانست این کار را انجام دهد؟ او روزها فکر کرد و بالاخره چارهای به ذهنش رسید؛ تصمیم گرفت به جای دست از پاهایش استفاده کند و هنگام سرویس، توپ تخم مرغی را با انگشتان پا از روی سطح زمین بالا انداخته و با دهان بازی را ادامه دهد. او سه سال تمرین کرد تا توانست در این رشته با وجود محدودیتها حرفهای شود.
حال بدون آنکه کفش بپوشد در مسابقات حاضر میشود و با پا بازی را استارت میزند و راکت را به دندان میگیرد و با استفاده از حرکات فک و گردن بازی میکند. ابراهیم اینگونه بهعنوان اولین بازیکن پینگپنگ در تاریخ پارالمپیک بدون دست در مسابقات شرکت کرد. حمدتو با اینکه برابر «دیوید ویتریل» از انگلستان و «تامس رائو» از آلمان با شکست مواجه شد، اما گفت بسیار احساس خوشبختی میکند که توانسته برای شرکت در این مسابقات از مصر راهی برزیل شود.
او اکنون ستاره رشته تنیس روی میز جهان است و الهامبخش بسیاری از معلولان شده است. قطع دستان هرگز در مسیر پینگپنگ بازیکردن او مانعی ایجاد نکرد.
برای ناتالیا هیچ چالشی مأیوسکننده نیست؛ من هم مانند دیگران هستم
یکی دیگر از چهرههای خاص در پاراتنیس روی میز در دنیا ناتالیا پارتیکا، بازیکن تیمملی لهستان است. او تنها با یک دست متولد شد و بهعنوان یک شرکتکننده هم در پارالمپیک و هم در المپیک به میدان رفت.
آنگونه که ناتالیا میگوید در هفت سالگی با الهام از خواهر بزرگترش و با به اعتقاد بر اینکه میتواند موانع را پشت سر بگذارد ورزش را آغاز کرده است. ناتالیا اولین مدال بینالمللی خود را در سال ۱۹۹۹ و در رقابتهای قهرمانی جهان معلولان بهدست آورد. هنگامی که در سن ۱۰ سالگی در پارالمپیک ۲۰۰۰ سیدنی شرکت کرد بهعنوان جوانترین شرکتکننده تاریخ این رقابتها شناخته شد.
او در آن بازیها فقط ۱۱ سال سن داشت. در پارالمپیک ۲۰۰۴ آتن او یک مدال طلای انفرادی و یک نقره تیمی کسب کرد. همچنین در همان سال دو مدال طلای اروپایی از مسابقاتی که ورزشکاران سالم نیز در آن شرکت داشتند بهدست آورد. او علاوهبر قهرمانی در چهار دوره پارالمپیک در المپیک لندن نیز در جایگاه سیودوم قرارگرفت. پس از حضور در المپیک ۲۰۱۲ لندن، ناتالیا پارتیکا در کشور لهستان به یک نماد ورزشی تبدیل شد. این ورزشکار ۲۷ ساله توانست به جمع ۳۲ پینگپنگباز برتر المپیک ۲۰۱۲ لندن برسد و درنهایت در مسابقات پارالمپیک همان سال موفق به کسب مدال طلای پینگپنگ یکنفره شد.
این ورزشکار نخبه از بدو تولد بدون دست و ساعد راست متولد شد. پارتیکا برای سرویس زدن توپ را در انتهای بازوی دست راستش قرار میدهد. پیچی که او به توپ میدهد کار حریفانش چه المپیکی چه پارالمپیکی را برای دنبال کردن مسیر توپ سخت میکند.
ناتالیا درباره حضورش در المپیک و رقابت با ورزشکاران سالم میگوید: «من از ابتدا این حس را نداشتم که با دیگران متفاوت هستم و برای همین با انسانهای سالم پینگپنگ بازی میکردم برای همین با گذشت زمان، توانستم در هر دو مسابقه تنیس روی میز در پارالمپیک و المپیک به میدان بروم. قوانین برای همه یکسان است؛ نمیتوانم شکایت کنم. در طول مسابقه، هیچکس به سبک بازی من فکر نمیکند.
همه میخواهند برنده شوند و حریفم هم مانند من است و نقص عضوم دیگر برای رقبایم تعجببرانگیز نیست، زیرا آنها دیگر چندین سال است همهچیز را درباره من میدانند. ابتدا شایدشگفت زده میشدند، اما اکنون من مثل دیگران هستم. من خوششانس هستم که توانستم در هر دو میدان بازی میکنم. تجربه فوقالعادهای بود، زیرا میتوانستم از هر دو طرف یاد بگیرم و هر دو طرف به من نشاندادند که من میتوانم بسیار موفق شوم.»
او میگوید: «من میخواستم یک بازیکن خوب باشم و این تنها چیزی بود که به آن فکر میکردم. فقط میخواستم به اندازه دوستانم توانمند باشم و معتقد بودم که امکانپذیر است؛ البته میدانستم که سخت است، اما به این هم باور داشتم که بسیاری از چیزها به من بستگی دارد؛ بنابراین بیشتر تلاش و سختتر تمرین کردم تا موفق شوم.»
- 14
- 3










































