جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۶:۰۹ - ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۲۰۳۳۰
اجتماعات کارگری

اعتراضات تند کارکنان وزارت کار در حضور عبدالملکی: وزیر با افتخار می‌گوید برای کارکنان وزارت کار ارزش قائل نیستم

اعتراضات تند کارکنان وزارت کار در حضور عبدالملکی,برکناری وزیر کار
روز سی ام فروردین، جمعی از کارکنان وزارت کار در محوطه این وزارتخانه تجمع کردند و ضمن اعتراض به وضعیت معیشتی خود، خواستار افزایش حقوق ها و برخی موضوعات دیگر شدند.

به گزارش «انتخاب»، در این تجمع، شعارهای تندی علیه حجت الله عبدالملکی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی سر داده شد.

در همان روز، شماری از معترضان که از لحاظ سیاسی نیز هم از حامیان پروپا قرص دولت ابراهیم رییسی به شمار می روند، در جلسه ای در سالن اجتماعات وزارت کار با حضور حجت الله عبدالملکی و شماری از معاونان و مسئولان وزارتخانه انتقادات خود را مطرح می کنند.

«انتخاب» به شماری از فایل های صوتی مربوط به این جلسه دست یافته است.

متن گفته های این معترضان به شرح زیر است:

معترض۱: امروز بعد از ۳۰ سال کار کردن احساس می‌کنم که من فقیرم. آقای دکتر [محمدرضا] حسینی [معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت کار] من این را با گوشت و پوست و استخوانم این را درک می‌کنم که بعد از ۳۰ سال کار کردن در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، فقیرم. وزارت کار من را فقیر نگه داشته است. آقای دکتر [محمد] شریعتمداری [وزیر سابق کار] دوره قبل آمدند و بحث فوق العاده ویژه را مطرح و اجرایی کردند. خدا خیرشان بدهد، ولی به خاطر تورم نتوانست پوشش دهد. ما انتظار داشتیم. ماه‌ها بود. شما می‌آیید شایعه می‌اندازید، این خیلی بد است که سیستم شما، همکاران شما می‌آیند شایعه می‌اندازند که قرار است هفت میلیون تومان به همکاران داده شود. بعد تصویب می‌شود می‌رود جای دیگر. می‌گویند از رفاهی‌های همکاران کم شده. چرا؟ به آقای عبدالملکی عزیز من ارادت دارم و دوستشان دارم و برنامه‌های ایشان و بحث عدالت را که مطرح می‌کنند دوست دارم. قرار است آقای عبدالملکی استیضاح شوند چرا؟ به دلیل انتصاباتش. می‌گویند ۹۵ درصد همکاران وزارت کار پست گرفته اند. این دوستانی که الان اینجا نشسته اند قطعا کل همکاران شما را دارند نمایندگی می‌کنند. قرار نیست ما اینجا زیرآب شما را بزنیم. [شما] با این عملکرد و این نارضایتی زیرآب خودتان را زده اید. آقای عبدالملکی قرار است به چه کسانی کار کند؟ آقای... می‌آید در مجلس می‌گوید آقای عبدالملکی شما برای همکارانت ارزش قائل نیستی. بعد با افتخار، عبدالملکی می‌گوید من برای کارکنان وزارت کار ارزش قائل نیستم. من چه انتظاری می‌توانم از آقای حسینی به عنوان معاون توسعه مدیریت داشته باشم؟ آقای دکتر حسینی من چطور زندگی کنم؟ بیایید ببینید من کجا زندگی می‌کنم، در یک محله فقیر. چرا باید وضع من اینگونه باشد؟ چرا بعد از ۳۰ کار کردن نباید مسکن داشته باشم. همه همکاران که اینجا هستند مستاجر و بدبختند. آقای حسینی این درست نیست. شما [می گویید] خودتان را از ما می‌دانید، ولی من می‌گویم شما خودتان را از ما نمی‌دانید.

معترض ۲: با یک سرمایه گذاری ۵ ساله اینجا را آباد می‌کنیم. غلط کرده آمریکا و اسرائیل که بخواهند حرف بزنند. ما با خودمان نمی‌توانیم حرف بزنیم. ما حرف برای گفتن با خودمان نداریم. شما از جلوی ما رد می‌شوید و می‌روید، من اگر جای شما بودم می‌پرسیدم دغدغه شما چیست چه اتفاقی افتاده؟ شما سرتان را انداخته اید پایین چرا دغدغه ما برایتان مهم نبود؟

مقام مسئول وزارتخانه: احتمالا محمد رضا حسینی، معاون توسعه مدیریت و منابع: چون یکی از برداران گفت «شما ما را زیرآب زن می‌بینید» [می گویم که] تا به حال [این موضوع] به ذهنم خطور نکرد. حداقل نوع روحیه و رویکرد آقای وزیر نشان می‌دهد که چنین تلقی و تصوری از همکاران خودشان ندارند. ما اول این سنگ هایمان را با هم وا کنیم. ما همه دلسوز نظامیم. ما همه کارمند نظامیم. داریم از نظام حقوق می‌گیرم که برای مردم کار کنیم. همه با هم برادر و خواهریم؛ با هر ریخت و قیافه‌ای که باشیم. همه با هم همدردیم. شما متکفل ۴ نفر ۵ نفر عائله هستید، آقای وزیر متکلف حداقل ۸ هزار نفر است. نکته بعدی این است که ببینید شما خودتان را جای ما بگذارید. برای شما این خوشایند است که کارمندان از شما راضی باشند و حقوق بالایی بگیرند به عنوان یک وزیر به عنوان یک معاون وزیر، یا این که حقوق کمتری بگیرند؟ طبیعی است که من و آقای وزیر مشتاقیم که شما بیشترین حقوق را بگیرید که حداقل به لحاظ مادی نیازی نداشته باشید. اما ببینید، یک واقعیت تلخی وجود دارد و این واقعیت تلخ را باید همه بپذیریم [و] همه کمک کنیم که حلش کنیم. شما پارسال ۱۰ میلیون حقوق می‌گرفتید، آخر ماه ۲ میلیون کم می‌آوردید. امسال هم همان ۱۰ میلیون را می‌گیرد، اما ۴ میلیون کم می‌آورید.

معترض ۳: روزانه هم نیست، ساعتی است. من خودم شخصا هفته پیش رفتم فروشگاه، یک کیسه برنج گرفتم، ۵۱۲ هزار تومان قیمت زده بود. خوشحال شدم، گفتم به نسبت یک مقداری فاصله قیمتی دارد. بعد از ظهر رفتم برای مادربزرگم بخرم، دیدم زده ۸۴۰ هزار تومان. گفتم این همان است که صبح زده بودید ۵۱۲؟ گفت بله، الان با قیمت جدید است. ببینید با این وضعیت تورم و با این شرایط و این احکام پایین نمی‌توان حداقل‌ها را تامین و با آن مدارا کرد. من جنوب شرق تهران در یک خانه ۴۵ متری زندگی می‌کنم و یک مادر بیمار تحت تکفل دارم. من مجردم، ولی این به معنای بی مسئولیتی نیست. منِ مجردِ متکفل کجا دیده می‌شوم؟ کار به افراد به صورت مساوی ارجاع می‌شود و حق اولاد و عائله مندی هم که چند برابر اضافه می‌شود، ولی خب به مجرد‌ها تعلق نمی‌گیرد.

معترض۴: ... در فیش حقوقی ما هم هست. آیا می‌توان با آن غذای روزانه را تامین کرد؟ آیا با این مبلغی که برای ایاب و ذهاب است می‌توان رفت و آمد کرد؟ یا این مبالغ را به روز کنید یا حذفشان کنید و ناهار و وسایل ایاب و ذهاب را به جای آن تامین کنید. آیا با این مبلغ حق مسکنی که شما گذاشته اید، می‌شود اجاره‌ای را پرداخت کرد؟ این از باب عدالت و انصاف. اما از باب عقلانیت، مقام معظم رهبری می‌گویند دانش بنیان و اشتغال آفرین. فناوریِ امروز، اینترنت و دورکاری و تله ورک است. شما آمدید سالتان را بستید. خیلی از کار‌های کارشناسی را می‌شود دورکاری انجام داد. کارشناس اصلا ارباب رجوع ندارد. با کدام عقلانیت سازگار است که امروز که روز اینترنت و تله ورکینگ است، کارمند را بکشیم از منزل در این اوضاع جوی و آلودگی هوا و ترافیک بیاید اینجا همان کاری را که در منزل می‌توانست انجام بدهد را بیاید اینجا انجام دهد؟

معترض ۵: آقای حسینی [معاون توسعه مدیریت و منابع] اگر می‌خواهید که ما همگی به یک مفاهمه برسیم لازمه اش این است که انگیزه را در همکاران تقویت کنید و تقویت انگیزه همکاران با ایجاد امکانات رفاهی است.

معترض۶: در این وزارت خانه جوان داریم؛ متخصص داریم. دوازده سال در معاملات روابط کار [کرده ام] و [در] اداره کار تهران [هم] پنج سال است کار میکنم. چرا کسی ما را نمیبیند؟ چرا کسی از بیرون می‌اید و خود را مدیر کل معرفی میکند؟ من خودم به رئیسی رای دادم، شما رای دادید و خیلی‌های دیگر رای دادند. (یک خانم: من رئیس روابط عمومی و بین الملل معاونت بانوان ستاد رئیسی بودم و به شدت پشیمانم). اقای حسینی! من به عنوان یک فرزند جانباز این مملکت، اگر جای شما بودم امشب خوابم نمیبرد.

معترض۷: اقای حسینی [معاون توسعه مدیریت و منابع] مردم جامعه، هدف ما هستند. تعامل کار و رفاه اجتماعی وظیفه این وزارتخانه است. اولین کاری که وزیر انجام دادند [این بود که] اسم وزارت مردم را آوردند که نمیفهمم یعنی چی. ما یا می‌خواهیم شو اجرا کنیم یا میخواهیم کار انجام دهیم. [می گویید] ما می‌خواهیم فقر مطلق را از جامعه برداریم، ولی اول همکار‌های خودمان را فقیر کرده ایم. اقای حسینی! من خاک پای خانم دبیری و سایر همکاران که توانستند غرورشان را بشکنند و حرفشان را بزنند میبوسم. من بچه معلول دارم. سازمان بهزیستی با این انتصاباتی که انجام داده اید، نه تنها تحولی ایجاد نکرد، حتی یک بارهم با ما تماس نگرفتند که بچه معلول شما در چه وضعیتی است. وقتی ما نمیتوانیم برای همکاران خودمان کاری انجام دهیم، کار‌های یک و نیم میلیون معلول را چگونه میتوانیم انجام دهیم؟ دوستان شما با توجه به اینکه تجربه یک ساعت کار اداری را در بیرون ندارند، نمیتوانند برای ما کاری انجام دهند. پس اجازه دهید ما به شما راه حل بدهیم. یک سری بچه‌های ما قراردادی بودند که قرردادهایشان تمدید نشد و صندوق کارآفرینان امید با آن‌ها قرداد بست. شما به آن‌ها قول دادید. آقای یارویسی دوهفته پیش در این باره گفت: من در جریان نیستم.

وقتی قرداد بستند، می‌دانید چه قردادی با آن‌ها بسته شد؟ قرارداد سه ماهه بدون بیمه. وقتی در وازتخانه ما چنین قردادی می‌بندیم، چه انتظاری از کارفرمای بیرون داریم؟ من ۱۷ سال کارمند اینجا هستم. در زمان احمدی نژاد آزمون برگزار کردند. بچه‌ها شکایت کردند، من به قدری عرق سازمان داشتم که شکایت نکردم. امور اداری آن زمان به من گفت خجالت نمیکشی؟ همه شکایت کردند و حکم گرفتند، اما شما شکایت نکردی. خلاصه ما را پیمانی کردند، اما چطور پیمانی کردند؟ بچه‌های قراردادی که پیمانی شدند، سنواتشان را در حکم لحاظ نکردند؛ آن را تجربی لحاظ کردند و حکم‌ها همه پایین است. دولت قبلی این کار را انجام داده است. ما منتظر شدیم که دولت جدید بیاید. فکر میکنید چه کسانی به رئیسی رای دادند؟ همه باهم رای دادیم، چون از عملکرد دولت پیش ناراضی بودیم. الان امیدمان ناامید می‌شود. ما از شما خیلی انتظار داریم، چون شما در بدنه مردم هستید و کاخ نشین ولنجک نیستید. بچه‌های رسمی و مالی و امور اداری هم میتوانند به شما راهکار بدهند که حکم را بالا بیاوریم.

معترض ۸: چقدر شما ما را عذاب می‌دهید؟ مگر ما خطا کار هستیم؟ مگر از ما چیزی دیدید به جز احترام؟ چرا من باید زن بودن خودم را بگذارم زیر پا و اینجا گریه کنم؟ من اینجا کنار این‌ها ۲۰ سال است زندگی کرده ام. کنار همه اینا آبرو دارم. من مجری این مملکت هستم؛ نباید گریه کنم، اما گریه میکنم برای امروزم، برای فردا.

معترض۹: من خیلی از شب‌ها با درد قلب می‌خوابم. بسیاری از همکاران من به خاطر استرس و اضطراب مانند من شده اند. ما می‌خواهیم شما فقط گوش نکنید لطفا. شما هم گوش بدهید هم با ما باشید. همکاران ما انسان‌های بسیار با شخصیت، تحصیل کرده و با پتانسل‌های خوب هستند.‌ ای کاش با یک دید بسیار خوب و مثبتی به بچه‌های ما نگاه می‌کردید. بین ما مدیرکل‌های زیادی هستند که اگر جای دیگری می‌رفتند پست‌های بسیار خوبی می‌گرفتند. اما اینجا جز خواری و ذلیلی و دونی و پستی برایشان نداشته است. ما خدمت دکتر حسینی [معاون توسعه مدیریت و منابع] هم عرض کردیم که ما نه منافقیم نه مشکلی با دولت داریم نه مشکلی با انقلاب داریم. بچه دولتیم، بچه انقلابیم. من پنجاه و هشتی هستم. افتخار هم می‌کنم بچه این انقلابم و پدرم هم ایثارگرند و بچه سید هستم. اما اینقدر آه کشیدم در مدتی که کارمند بوده ام. به خصوص در این چند سال اخیر. آقای دکتر شریعتمداری آمد و ما کمرمان را یک مدار بلند کردیم. نمی‌دانم آقای دکتر، زنان شالیکار را دیده اید؟ همه کمرشان خم است برای اینکه شالی بکارند. ما اینگونه بودیم و آقای شریعتمداری آمد و کمر همه ما راست شد؛ و متاسفانه در این ۶-۷ ماه اخیر ما دوباره برگشته ایم به همان خمودگی که در شالیزار‌ها داریم. انصافا ما کارمند‌های بدی نیستیم. بچه‌های ما با دل کار می‌کنند و با حقوق کم. خواهش می‌کنم آقای دکتر! ما را دریابید. ما تجمع کردیم که دردمان را به شما بگوییم، چون دیدیم هیچ جور دیگری درد ما را کسی متوجه نمی‌شود. ما جلسه پرسش و پاسخ نمی‌خواهیم. ما می‌خواهیم شما در همین جلسه بفرمایید دیگر غم و غصه نداشته باشید؛ حقوقتان این است.

معترض۱۰: جناب آقای عبدالملکی! با عرض سلام و احترام. قطعا بنده را می‌شناسید. روزگاری به خاطر شما قلم زدم در تسنیم، ولی فکر میکنم نباید این کار را می‌کردم. دوستان جمع شده اند. شما هم اقتصاد خوانده اید و می‌دانید ظالمانه‌ترین مالیات بر اقشار ضعیف، تورم است. ما با مارپیچ مزد و تورم و این داستان‌ها آشناییم. حداقل بنده سال‌ها در ستاد مزد حضور داشتم. شما اگر در جلسه بودید، نیم ساعت می‌دیدید پیش فهرست خواسته‌های کارکنان وزارتخانه یک فهرست بلند بالایی است و نباید هم تقلیش داد به مزایای رفاهی و مسائل اقتصادی. هرچند این برای حداقل ۹۵ درصد اولیت دارد. جناب آقای حسینی! شما نه تنها باید به کفایت درآمد و معیشت کارکنان اینجا فکر بکنید بلکه باید به لحاظ مدیریت منابع انسانی برای نخبگان این وزارتخانه هم فکر بکنید. آقای عبدالملکی! بهتر است به مستمره سازی وزارت کار پایان بدهید. در رابطه با معیشت کارکنان که همکاران صحبت کردند، در رابطه با انتصابات نیز صحبت کرند. ما امروز با بحران اعتماد مواجه هستیم. در مدتی که شما اینجا بودید سرمایه اجتماعی کارکنان، اعتماد و روابط تضعیف شده است. بحثی که امروز در اینجا مطرح شد برای اعتماد است. در کنار معیشت که بحث اصلی کارکنان این حوزه است و خواهان این هستند که شفافیت داشته باشد. منابع رفاهی ما چقدر است؟ کارکنان اینجا باید در تصمیم گیری و تخصیص این منابع حضور داشته باشند و شفاف باشد. ما به این می‌گوییم مستعمره سازی سازمان ها، ما به این می‌گوییم امی پروری به جای شایسته سالاری. ما به گفتار شما کاری نداریم. رفتار شما [مهم است.] من به عنوان یک جامعه شناس پراگماتیک به رفتار شما توجه می‌کنم. به لحاظ اعتماد، بی اعتمادی فوران می‌کند، به لحاظ انتصابات، شما با پوپولیسم ورود کردید. پوپولیسم بر پایه شکاف اخلاقی استوار است. آقای عبدالملکی که درس خوانده اید و دکترای اقتصاد دارید، بر پایه شکاف اقتصادی بین مدیران فاسد و مردم. امروز اگر کارکنان این وزارتخانه واژه مردمی که شما می‌گویید، وزارت مردم را به چالش می‌کشند، منظور شما کدام مردم است؟ مردم پاکی که مد نظر شما هستند یا همین مردمی که با گوشت و پوست و استخوان اینجا کنار شما نشسته اند؟ از این جهت این واژه شما را به چالش می‌کشند و سعی می‌کنند یک پادگفتمان یک ضد گفتمان برای شما درست بکنند و می‌گویند ما وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هستیم. از این جهت از شما خواهش می‌کنیم پایان دهیم. پوپولیسم با شکاف اخلاقی می‌آید. نگذارید روزی بیاید که بگویند "عبدالملکیسم" و در واقع یک واژگانی درست شود. من از مدیرانی بوده ام که از قضا در دوره گذشته خدمت شما رسیدم و ۴-۵ نفره صحیت کردیم. من از کسانی بودم که در گزارش ملی پلاسکو حقیقت را نوشتم و دولت قبلی منصب من را گرفت. من چانه نمی‌زنم برای گرفتن پست و مقام. تنها نگران این هستم که امی پروری مانع شکل گیری شهروندی می‌شود و این تفکر گعده ای، اینکه از صنف من است از مسلک من است [مانع شکل گیری شهروندی می‌شود]. پس ۷۰ درصدی که به شما رای ندادند چه می‌شود؟ خواهشم این است که بیاییم وزارتخانه را به صاحبانش برگردانیم. خیلی آدم‌های متخصص هستند بیاید اعتماد را بازسازی کنند. مساله معیشت کارکنان از اهمیت زیادی برخوردار است. من خواهش می‌کنم از شما کمیته‌ای درست کنید در رابطه با اینکه مشخص شود رفاهیات چقدر است و به کجا تخصیص داده می‌شود. شفاف سازی کنید.

معترض۱۱: خیلی از این مسائل را من شخصا به آقای وزیر یا آقای حسینی [معاون توسعه مدیریت و منابع] گفته ام، ولی نتیجه اش همین است. من به عنوان کسی که به آقای رئیسی رای داده ام و در ستادش فعال بوده ام، نه این دوره، بلکه دوره قبل، چرا که به آن دولت اعتراض داشتم به نگاهش اعتراض داشتم، به روش انتخاب مدیرانش اعتراض داشتم، به تقسیم بودجه اعتراض داشتم و به همه کلیتش اعتراض داشتم. البته همه را سیاه هم نمی‌دیدم سفید هم بود. اما امروز جناب آقای وزیر و جناب آقای حسینی شما کاری کردید که ما را شرمنده کردید. یعنی همه الان می‌گویند آقای شریعتمداری! قرار بود شریعتمداری برود، بهتر شود. قرار نیست که ما از قوق کارکنان اینجا بدهیم به استان ها. می‌خواهید به استان‌ها بدهید برایش بودجه بگیرید. من مدیر استانی بوده ام، استان بودجه دارد. مدیران ضعیف است؟ چرا مدیر ضعیف به کار می‌گیرید؟ جناب آقای عبدالملکی بنده با ۲۸ سال سابقه و تجربه، جانباز مدافع دولت بوده ام. امروز دارم نگاه می‌کنم شما دارید به دولت ضربه می‌زنید. شما دارید به رئیسی ضربه می‌زنید. من از شما چیزی نمی‌خواهم، اما انتظارم این بود که شما خیلی از مسائل را می‌توانستید با رفتار درست منتقل کنید، نه اینکه با کارمند مقهورانه برخورد کنید. شما در‌ها بستید و وزارتخانه را اصلا قبول ندارید. من به آقای عبدالملکی گفتم بدنه با شما همراه نیست کاری بکنید که بدنه با شما همراه بشود آیا این کار را کردید؟ اصلا قبول ندارید. حتی ما‌ها را قبول ندارید. اصلا شما در این وزارتخانه کسی را انقلابی نمی‌بینید. این‌ها همه فرزندان انقلاب هستند. گفت ما برای وصل کردن آمدیم نی برای فصل کردن آمدیم، ولی ظاهرا شما آمده اید برای فصل کردن. واقعا این انتقاد‌ها وارد است. روی این‌ها فکر کنید. اگر شما نخواهید با بدنه کار کنید می‌خواهید با چه کسی کار کنید؟ همه بچه‌های اینجا دلسوز این نظامند و بچه‌های انقلابند. مال این وزارتخانه هستند ما مال این وزارتخانه هستیم. شما در انتصاباتتان ملاکتان چه بود؟ ده‌ها کمیته درست کردید فقط همه را سر بگذارید؟ آقای حسینی به من گفت ما در این مجموعه جایی برای شما نداریم، شما لیاقت جایی را ندارید. حالا من لیاقت ندارم، اما در این وزارتخانه ۱۸۰ هزار دکترا وجود دارد. در این وزارتخانه نخبگانی وجود دارند که جای دیگری نیست در این هشت ماه چه استفاده‌ای از این‌ها کرده اید؟ از این‌ها مشورت مجانی گرفته اید؟ شما یک طیفی را با خودتان آورده اید.

  • 12
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
ویژه سرپوش